English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eared U خوشه کرده سنبله دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tau virginis U تو- سنبله
virgin U سنبله
virgins U سنبله
virgo U سنبله
virginis U سنبله
rar U سنبله
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
wheatear U سنبله گندم
alpha virginis U الفا- سنبله
icker U سنبله ذرت
panicle U سنبله متفرعه
virgo U برج سنبله
spica U الفا- سنبله
cluster U سنبله دسته کردن
clusters U سنبله دسته کردن
cluster bombs U سنبله دسته کردن
cluster bomb U سنبله دسته کردن
virgo U صورت فکلی سنبله
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
spicule U سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
spicula U سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
grouped <adj.> U خوشه ای
clusters U خوشه
cluster bomb U خوشه
cluster U خوشه
virgo U خوشه
cluster bombs U خوشه
bunched U خوشه
bunches U خوشه
bunching U خوشه
gregarious U خوشه خوشه
rar U خوشه
virginis U خوشه
clumped U خوشه
clumping U خوشه
clumps U خوشه
bunch U خوشه
beard U خوشه
beards U خوشه
clump U خوشه
raceme U خوشه
gleaning U خوشه چینی
icker U خوشه ذرت
open cluster U خوشه باز
ears U خوشه زائده
racemose U بشکل خوشه
galactic cluster U خوشه کهکشانی
gleaner U خوشه چین
globular cluster U خوشه کروی
racemiform U خوشه مانند
oval faced chaser punch U قلم خوشه
ear U خوشه زائده
super cluster U ابر خوشه
tuffet U کلاله خوشه
mealie U خوشه ذرت
staller cluster U خوشه ستارهای
mine mooring U خوشه مین
glomerule U خوشه دسته
clumpy U خوشه دار
earing U خوشه بندی
vintager U خوشه چین
eared U خوشه دار
botryoidal U شبیه خوشه انگور
spicular U مانند خوشه کوچک
clusters U خوشه مین خوشهای
gleanings U خوشه چینی کردن
open star cluster U خوشه باز ستارهای
cluster bombs U خوشه مین خوشهای
globular cluster U خوشه ستارهای کروی
glean U خوشه چینی کردن
gleaned U خوشه چینی کردن
gleans U خوشه چینی کردن
cluster U خوشه مین خوشهای
spadix U خوشه گریبانه دار
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
ears U خوشه دار یاگوشدار کردن
ear U خوشه دار یاگوشدار کردن
spica U الفا- خوشه سماک اعزل
grain head U خوشه دانه [گیاه شناسی]
botryoidal U دارای شکل خوشه انگور
alpha virginis U سماک اعزال الفا- خوشه
tucket U خوشه نرسیده ذرت هندی
grain ear U خوشه دانه [گیاه شناسی]
married failure U عمل نکردن خوشه اتصال مین
sori U خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
ears U هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
ear U هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
grape shot U گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
clusters U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
puff pastry U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
bouffant U پف کرده
off the trail U پی گم کرده
beastby U کرده
infusion U دم کرده
unconscious U غش کرده
souffles U پف کرده
soufflTs U پف کرده
gelid U یخ کرده
tumid <adj.> U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
infusions U دم کرده
souffle U پف کرده
bloat U پف کرده
unconsciously U غش کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
puffed <adj.> U پف کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
risen U طلوع کرده
swollen U ورم کرده
strained U صاف کرده
deep rooted U ریشه کرده
rooted U ریشه کرده
begotten U تولید کرده
swollen U اماس کرده
fled U فرار کرده
purified U پاک کرده
mistaken U اشتباه کرده
iced U خنک کرده
testate U وصیت کرده
smoothfaced U صاف کرده
educated U تحصیل کرده
distent U ورم کرده
billowy U باد کرده
beheld U مشاهده کرده
enrooted U ریشه کرده
ventricular U باد کرده
farthingale U دامن پف کرده
farcie U دلمه کرده
farci U دلمه کرده
grown U رشد کرده
pulled U خشک کرده
bendon U نیت کرده
baggily U بطورباد کرده
airless U گرفته یا دم کرده
they have done their work U را کرده اند
fecit U درست کرده
sawn U اره کرده
warm infusion U چیز دم کرده
blubbery U ورم کرده
sweated U عرق کرده
tumid U اماس کرده
clarified U صاف کرده
unruffled U ارام کرده
grown-up U رشد کرده
grown-ups U رشد کرده
puffed <adj.> U ورم کرده
inveterate U ریشه کرده
worked [been successful] <past-p.> U کار کرده
let it be done U کرده شود
it is very easily done U کرده میشود
nodular U ورم کرده
puffy <adj.> U باد کرده
knotted U ازدحام کرده
decorated U زینت کرده
inwrought U از تو کار کرده
puffed out <adj.> U ورم کرده
puffy <adj.> U ورم کرده
tumid <adj.> U ورم کرده
turgid <adj.> U ورم کرده
turgid <adj.> U آماس کرده
tumid <adj.> U آماس کرده
puffy <adj.> U آماس کرده
puffed out <adj.> U آماس کرده
puffed <adj.> U آماس کرده
turgid <adj.> U باد کرده
tumid <adj.> U باد کرده
shot U اصابت کرده
shots U اصابت کرده
get U کسب کرده
gets U کسب کرده
getting U کسب کرده
hidden U پنهان کرده
puffed out <adj.> U باد کرده
puffed <adj.> U باد کرده
intumescent U اماس کرده
intumescent U باد کرده
restrained U لگام کرده
deep-rooted U ریشه کرده
ghi U کره اب کرده
painted U رنگ کرده
ghee U کره اب کرده
fubsy U قوز کرده
fretty U اماس کرده
indrawn U جذب کرده
self taught U تحصیل کرده
picked U پاک کرده
wedded U ازدواج کرده
tinned U قوطی کرده
refined U تمیز کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com