English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
midnight sun U خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
midsummer U نیمه تابستان
cul-de-four U [نیمه گنبدی که بالای محراب یا طاقچه استفاده می شود.]
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
heliocentric U دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
summers U تابستان
summertime U تابستان
summery U تابستان
summer U تابستان
canicule U چله تابستان
midsummer U چله تابستان
summer time U فصل تابستان
summer is in U تابستان رسید
summer ide U فصل تابستان
summertime U هنگام تابستان
estivation U تابستان خوابی
estivation U تابستان گذرانی
high summer U وسط تابستان
full summer U چله تابستان
aestivate U تابستان را گذراندن
full summer U عین تابستان
aestivation U تابستان گذرانی
summery U شبیه تابستان تابستانی
With the onset of summer. U .با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summers U چراندن تابستان را بسر بردن
sike U نهری که در تابستان خشک شود
summer U چراندن تابستان را بسر بردن
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer . U امسال تابستان می رویم کنار دریا
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
dog days U چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
Tourists have stayed away in droves this summer. U این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
They must hunger in frost, that will not work in heat. <proverb> U آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
sun U خورشید
suns U خورشید
sunning U خورشید
daystar U خورشید
phoebus U خورشید
sol U خورشید
the greater lumen U خورشید
day star U خورشید
sunned U خورشید
titans U خدای خورشید
helium U گاز خورشید
sunlight U نور خورشید
samson U اهل خورشید
sol U الهه خورشید
solar eclipse U گرفت خورشید
sun's disk U قرص خورشید
titan U خدای خورشید
macule U لکه خورشید
actinometer U پرتوسنج خورشید
coronas U خرمن خورشید
corona U خرمن خورشید
actinometre U پرتوسنج خورشید
eclipse of the sun U خورشید گرفتگی
heliometer U خورشید سنج
declination U میل خورشید
air thread U لعاب خورشید
parhelion U عکس خورشید
mock sun U عکس خورشید
perihelion U حضیض خورشید
d. of the sun U انحراف خورشید
parhelion U خورشید کاذب
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
chromatosphere U هاله سرخ خورشید
first light U اولین طلیعه خورشید
coronal U هاله خورشید وغیره
coronel U هاله خورشید وغیره
spectrohelioscope U طیف بین خورشید
the setting of the sun U غروب کردن خورشید
sunglow U فلق و شفق خورشید
sunspot U لکه روی خورشید
helios U دارگونه خورشید خورشیدخدا
heliocentric system U دستگاه خورشید مرکزی
anthelion U هاله رو به روی خورشید
opposition jupiter to the sun U تقابل بر جیس با خورشید
hour angle U زاویه ساعتی خورشید
parheliacal U مانند عکس خورشید
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
aestivate U رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
solar flare U تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
perihelion U نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
photoheliograph U دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
heliometer U الت پیمایش قطر خورشید
pyrheliometer U گرماسنج ونیرو سنج خورشید
gossamery U لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
The earth moves round the sun . U زمین بدور خورشید می گردد
The earth moves round the sun. U زمین دوز خورشید می چرخد
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
to screen one's eyes from the sun U از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
actinogram U ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
snowblink U انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
solunar U حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
spectroheliogram U تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
spectroheliograph U تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
reversing layer U لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
shoots U رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
shoot U رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
flocculus U دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
parhelic U وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
heliometry U پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
autumnal equinox U نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
mithra U نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
noise U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noises U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
helical U ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. U حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
sailed U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
langley U واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
supernovas U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
sail U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
apolline U [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
at the top of U در بالای
oer U بالای
atop of U بالای
into the bargain U بالای ان
overhead U بالای سر
atop of U در بالای
outreach U بالای سر
overhead U در بالای سر
over U بالای
upped U بالای
over- U بالای
up U بالای
upping U بالای
over U بالای سر
over- U بالای سر
above U بالای سر
above U بالای
mean high water U اب بالای میانگین
over the horizon U از بالای افق
crown U بالای هرچیزی
in U بالای روی
in- U بالای روی
It passed over my head. U از بالای سرم رد شد
knap U بالای تپه
oer U بالای سر روی سر
uptown U بالای شهر
on U بالای در باره
fan light U پنجره بالای در
over the horizon U بالای افق
above the earth U بالای زمین
up the street U بالای خیابان
rooftop U بالای بام
plunging fire U اتش بالای سر
aloft U در بالای زمین
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
ridge piece U کش بالای شیروانی
ridge tree U کش بالای شیروانی
crow's nest U بالای بلندی
ridge pole U کش بالای شیروانی
roof tree U کش بالای شیروانی
rooftops U بالای بام
upstream U بالای رودخانه
overhead stroke U ضربه از بالای سر
overhead forehand U فورهند از بالای سر
fanlight U پنجره بالای در
crowns U بالای هرچیزی
run over <idiom> U حرکت از بالای
overhead cover U حفاظ بالای سر
fanlights U پنجره بالای در
mantel board U در بالای بخاری
overhead backhand U بک هند از بالای سر
flews U قسمت اویخته لب بالای سگ
bed moulding U گچبری بالای کتیبه
intercepting ditch U ابرو بالای خاکبرداری
bartizan U کنگره بالای برج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com