Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
professional
U
خود قرار دهد
professionals
U
خود قرار دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
acoustic
U
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic
U
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
bridge
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
field
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
deposit
U
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits
U
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
source
U
در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
planner
U
برنامه نرم افزاری که قرار ملاقاتها و جلسههای مهم را ضبط و مرتب میکند به یک روش مط لوب
planners
U
برنامه نرم افزاری که قرار ملاقاتها و جلسههای مهم را ضبط و مرتب میکند به یک روش مط لوب
front
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
card
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
cards
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
home
U
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
homes
U
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
pillow
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
pillows
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
matrix
U
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrixes
U
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
attachment
U
متعلقات زیر امر قرار دادن
arrangement
U
قرار
arrangement
U
قول و قرار
arrangements
U
قرار
arrangements
U
قول و قرار
lap
U
رویهم قرار دادن
lapped
U
رویهم قرار دادن
socket
[در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
sockets
U
در حدقه یاسرپیچ قرار دادن
put
U
قرار دادن داده در پشته
put
U
قرار دادن
puts
U
قرار دادن داده در پشته
puts
U
قرار دادن
putting
U
قرار دادن داده در پشته
putting
U
قرار دادن
number
U
قرار دادن طرح در متن
numbers
U
قرار دادن طرح در متن
row
U
قرار دادن
rowed
U
قرار دادن
rows
U
قرار دادن
cassette
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassettes
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
word
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
worded
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
cut
U
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts
U
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
desktop
U
آنچه در بالا میز قرار دارد
swap
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
logical
U
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
pedestal
U
روی پایه قرار دادن
pedestals
U
روی پایه قرار دادن
erase
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erased
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erases
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erasing
U
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
launch
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launched
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launching
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
circular
U
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circulars
U
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
decimal
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
U
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals
U
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
pack
U
قرار دادن
pack
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs
U
قرار دادن
packs
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
house
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
Other Matches
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
writ
U
قرار
black smiths, top swage
U
قرار
decisions
U
قرار
variables
U
بی قرار
variable
U
بی قرار
at the rate of
U
از قرار
arrangment
U
قرار
accords
U
قرار
accommodation
U
قرار
decision
U
قرار
rate
U
قرار
rates
U
قرار
stipulation
U
قرار
accommodations
U
قرار
concord
U
قرار
dictum
U
قرار
dictums
U
قرار
equanimity
U
قرار
accord
U
قرار
accorded
U
قرار
writs
U
قرار
moonish
U
بی قرار
swage
U
قرار
at
U
از قرار
restless
U
بی قرار
lodges
U
قرار دادن
posit
U
قرار دادن
superpose
U
قرار دادن
stipulation
U
قرار داد
stand
U
قرار گرفتن
lodged
U
قرار دادن
lodge
U
قرار دادن
decreeing
U
قرار دادگاه
decreed
U
قرار دادگاه
positioner
U
قرار دهنده
decree
U
قرار دادگاه
pousto
U
قرار گاه
pre arrengement
U
قرار قبلی
presumedly
U
از قرار معلوم
subcontracted
U
قرار دادفرعی
relative location
U
قرار دادن
reposing upon
U
قرار گرفته بر
subcontract
U
قرار دادفرعی
resolved that ......
U
قرار بر این شد که
destinations
U
را قرار می دهید
makes
U
قرار دادن
make
U
قرار دادن
destination
U
را قرار می دهید
stymies
U
قرار گرفتن
stymieing
U
قرار گرفتن
stymied
U
قرار گرفتن
stymie
U
قرار گرفتن
seemingly
U
از قرار معلوم
lay
U
قرار دادن
lays
U
قرار دادن
subcontracting
U
قرار دادفرعی
permanent mold
U
قرار می گیرند
setting up
U
قرار دادن
pre arrangement
U
قرار قبلی
marginal utility school
U
قرار داد
broken weather
U
هوای بی قرار
locate
U
قرار دادن
located
U
قرار دادن
locates
U
قرار دادن
locating
U
قرار دادن
individuate
U
تک قرار دادن
inquiet
U
بی قرار دل واپس
interlocutory decree
U
قرار اعدادی
reportedly
U
به قرار مسموع
writs
U
قرار دادگاه
it fell to my lot to go
U
قرار شد من بروم
resolution
U
قرار رای
resolutions
U
قرار رای
negotiatory
U
قرار دادی
to this effect
U
ازاین قرار
decrees
U
قرار دادگاه
stand (someone) up
<idiom>
U
به سر قرار نرفتن
dating
U
قرار عشقی
encampment
U
قرار گاه
encampments
U
قرار گاه
agreed
U
قرار شده
arrest warrant
U
قرار توقیف
underexpose
U
قرار دادن
writ of attachment
U
قرار توقیف
writ of error
U
قرار تصحیحی
baffing wind
U
بادبی قرار
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it …
U
از قرار معلوم ...
set
U
قرار دادن
bit mapped screen
U
RA قرار گیرد
sets
U
قرار دادن
new deal
U
قرار جدید
writ
U
قرار دادگاه
date
[appointment]
U
قرار ملاقات
settles
U
قرار دادن
settle
U
قرار دادن
thus
U
از این قرار
fidgets
U
بی قرار بودن
fidgeting
U
بی قرار بودن
fidgeted
U
بی قرار بودن
fidget
U
بی قرار بودن
setters
U
قرار دهنده
accordingly
U
از همان قرار
appointment
U
قرار ملاقات
appointed day
U
قرار ملاقات
setter
U
قرار دهنده
tryst
U
قرار ملاقات
arrest warrants
U
قرار توقیف
fixity
U
قرار پایداری
evidently
U
از قرار معلوم
lied
U
قرار گرفتن
agreement
U
قرار قبول
placement
U
قرار دادن
agreements
U
قرار قبول
parks
U
قرار دادن
parked
U
قرار دادن
park
U
قرار دادن
placements
U
قرار دادن
subcontracts
U
قرار دادفرعی
trysts
U
قرار ملاقات
lie
U
قرار گرفتن
lies
U
قرار گرفتن
utilising
U
مورداستفاده قرار دادن
utilizing
U
در دسترس قرار دادن
compacting
U
تنگ هم قرار دادن
sides
U
در یکسو قرار دادن
compacted
U
تنگ هم قرار دادن
compact
U
تنگ هم قرار دادن
lead by the nose
U
الت قرار دادن
utilizing
U
مورداستفاده قرار دادن
utilising
U
در دسترس قرار دادن
utilizes
U
در دسترس قرار دادن
treat
U
موردعمل قرار دادن
nidicolous
U
در اشیانه قرار گرفته
utilize
U
مورداستفاده قرار دادن
treated
U
موردعمل قرار دادن
utilize
U
در دسترس قرار دادن
nolle prosequi
U
قرار موقوفی تعقیب
treats
U
موردعمل قرار دادن
utilizes
U
مورداستفاده قرار دادن
compacts
U
تنگ هم قرار دادن
obligate
U
در محظور قرار دادن
colocate
U
در مجاور هم قرار دادن
sandwiched
U
در تنگنا قرار دادن
encapsulates
U
در محفظهای قرار دادن
prifix
U
در جلوچیزی قرار دادن
encapsulating
U
در محفظهای قرار دادن
prifixal
U
در جلوچیزی قرار دادن
couch
U
درلفافه قرار دادن
couched
U
درلفافه قرار دادن
couches
U
درلفافه قرار دادن
pronate
U
دمر قرار دادن
utilised
U
مورداستفاده قرار دادن
utilised
U
در دسترس قرار دادن
utilises
U
مورداستفاده قرار دادن
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
put to
U
در تنگنا قرار دادن
pact of non aggression
U
قرار دادعدم تعرض
side
U
در یکسو قرار دادن
percent
U
از قرار صدی درصد
meddles
U
در وسط قرار دادن
sandwiches
U
در تنگنا قرار دادن
place at disposal
U
در دسترس قرار دادن
plebeianize
U
جزوتوده قرار دادن
purgatory
U
در برزخ قرار دادن
meddle
U
در وسط قرار دادن
meddled
U
در وسط قرار دادن
encapsulate
U
در محفظهای قرار دادن
sandwich
U
در تنگنا قرار دادن
pre establish
U
از پیش بر قرار کردن
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
heel
در پاشنه قرار گرفتن
subjecting
U
در معرض قرار دادن
rendezvous
U
قرار ملاقات گذاشتن
subjects
U
در معرض قرار دادن
include
U
قرار دادن شمردن
includes
U
قرار دادن شمردن
utilises
U
در دسترس قرار دادن
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
conventions
U
عرف قرار داد
transaction
U
ثیر قرار میدهد.
prefer
U
جلو قرار دادن
preferring
U
جلو قرار دادن
collimate
U
موازی قرار دادن
tryst
U
قرار ملاقات گذاشتن
doubt
U
موردتردید قرار دادن
doubted
U
موردتردید قرار دادن
range
U
در طبقه قرار دادن
subjected
U
در معرض قرار دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com