Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
six by four
U
خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four by two
U
خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
six by six
U
خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
bulk petroleum conversion kit
U
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
scout car
U
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
taxi
U
تاکسی یا خودروی
amphibious vehicle
U
خودروی اب خاکی
taxied
U
تاکسی خودروی
combat vehicle
U
خودروی رزمی
taxiing
U
تاکسی یا خودروی
taxies
U
تاکسی خودروی
armored vehicle
U
خودروی زرهدار
taxied
U
تاکسی یا خودروی
taxies
U
تاکسی یا خودروی
taxiing
U
تاکسی خودروی
taxi
U
تاکسی خودروی
armored vehicle
U
خودروی زرهی
his own car
[car of his own]
U
خودروی خودش
[مرد]
armored reconnaissance vehicle
U
خودروی شناسایی زرهی
to hitch a lift
[ride]
from somebody
U
سواری شدن
[در خودروی کسی]
commercial type vehicle
U
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
Just check out the new sports car model!
U
نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
mat
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
combination vehicle
U
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
vehicle
U
خودرو
automobile
U
خودرو
automobiles
U
خودرو
vehicles
U
خودرو
auto
U
:خودرو
four by four
U
خودرو 4 در 4
locomobile
U
خودرو
self driven
U
خودرو
self grown
U
خودرو
self propelling
U
خودرو
automotive
U
خودرو
adventive
U
خودرو
motor vehicle
U
خودرو
autos
U
:خودرو
self propelled
U
خودرو
automobile
U
ماشین خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
motor cars
U
گردونه خودرو
to use the car
U
با خودرو رفتن
locomobile
U
گردونه خودرو
automobiles
U
ماشین خودرو
ammunition carrier
U
خودرو مهمات کش
to ride in the car
U
با خودرو رفتن
personnel carrier
U
خودرو نفربر
motor car
U
گردونه خودرو
motor vehicle
U
خودرو موتوری
deep jeep
U
خودرو زیرابی
motorcar
U
خودرو سواری
scout car
U
خودرو دیده ور
weedy
U
هرز خودرو
propeller
U
گاردان خودرو
wildwood
U
جنگل خودرو
vehicular
U
مربوط به خودرو
bumper bar
U
سپر خودرو
propeller shaft
U
گاردان خودرو
truck vehicle
U
خودرو نظامی
tank transporter
U
خودرو مازتانک بر
tank vehicle
U
خودرو تانکر
tank vehicle
U
خودرو تانکرسوخت
chasis
U
شاسی خودرو
drive screw
U
پیچ خودرو
moving staircase
U
پلکان خودرو
moving stairway
U
پلکان خودرو
escalators
U
پلکان خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
caterpillar truck
U
خودرو هزارپا
liftruck
U
خودرو بالابر
to turn
[to turn off]
[to make a turn]
U
پیچیدن
[با خودرو]
dipped headlights
[lights]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
low beams
[beam light]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
dimmed headlights
[lights]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
full beam
U
نور بالا
[در خودرو]
high beam
[American English]
U
نور بالا
[در خودرو]
dipped beams
[beam light]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
upper beam headlights
U
نور بالا
[در خودرو]
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
windshield
U
شیشه جلو خودرو
windshields
U
شیشه جلو خودرو
signal
U
علامت راهنمای خودرو
signaled
U
علامت راهنمای خودرو
lift truck
U
خودرو دارای جرثقیل
short wheel
U
خودرو شاسی کوتاه
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
high gear
U
دنده قوی خودرو
full tracked
U
خودرو تمام شنی
payload
U
بازده خودرو یا دستگاه
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
propeller joint
U
چهارشاخه گاردان خودرو
oil pan
U
جعبه کارتر خودرو
rollover
U
چپ شدن خودرو یاوسیله
payloads
U
بازده خودرو یا دستگاه
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
escalators
U
پلکان های خودرو
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
cross bar wrench
U
آچار چرخ خودرو
moving staircases
U
پلکان های خودرو
[spider-type]
lug wrench
[American E]
U
آچار چرخ خودرو
moving stairways
U
پلکان های خودرو
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
wheel wrench
U
آچار چرخ خودرو
wheel brace
U
آچار چرخ خودرو
signalled
U
علامت راهنمای خودرو
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
moving stairs
{pl}
U
پلکان های خودرو
combat tire
U
تایر جنگی خودرو
motor transport
U
حمل ونقل به وسیله خودرو
curb weight
U
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
wilding
U
گیاه یا میوه خودرو وحشی
gradeability
U
قابلیت عبور خودرو از شیبها
laden weight
U
وزن کلی خودرو با بار
fast shuttle
U
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
dome light
U
چراغ بالای طاق خودرو
travelling crane
U
جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
mileage
U
مسافت طی شده به وسیله خودرو
motor vehicle passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
to go into the ditch
U
با خودرو به خندق جاده رفتن
to go for a spin
U
با خودرو گردش کوتاهی کردن
endgate
U
درب عقب
[خودرو شناسی]
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
Carpool
U
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
motor vehicle passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
to leave on
U
روشن گذاشتن
[موتور یا خودرو]
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
half track
U
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
tracklaying
U
زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
skate mount
U
پایه دوار مسلسل روی خودرو
less than carload
U
وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
choke
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
domes
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
choked
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
chokes
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
She swerved sharply to avoid hitting a dog.
U
او
[زن]
ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
trailer brake system
U
دستگاه ترمز تریلر
[فناری خودرو]
to swerve a car
<idiom>
U
با خودرو ویراژ دادن
[اصطلاح روزمره]
quadrilateral
U
چهار بر
quatre
U
چهار
four
U
چهار
quadrilaterals
U
چهار بر
tetrad
U
چهار
quadrupling
U
چهار لا
quartile
U
چهار یک
tetragon
U
چهار بر
quadruple
U
چهار لا
quadrupeds
U
چهار پا
quadruped
U
چهار پا
quarter
U
چهار یک
quadrupled
U
چهار لا
quadruples
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
crash
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
trucks
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashed
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
fifth wheel
U
جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
straddle truck
U
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
crashing
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
panel truck
U
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
trucked
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashes
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
maximum gradeability
U
حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
trucking
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
parking
U
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
unprompted
U
ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
four by four
U
خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
center disc
[disk wheel]
U
دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش
[ فناوری خودرو]
trailers
U
خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trailer
U
خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
to start
U
روشن کردن
[به کار انداختن]
[موتور یا خودرو]
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com