English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pontify U خودرا مقدس نمودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
halidom U چیز مقدس جای مقدس
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
to rangeoneself U خودرا
heavenly minded U مقدس
prayerful U مقدس
sanctimonious U مقدس
saintly U مقدس
inviolable U مقدس
sanctified U مقدس
hallowed U مقدس
venerable U مقدس
holy U مقدس
holier U مقدس
holiest U مقدس
sacrosanct U مقدس
numinous U مقدس
saints U مقدس
saint U مقدس
sacred U مقدس
to dress up U خودرا اراستن
to suppress one's propensities U خودرا فرونشاندن
to a onself U خودرا اراستن
he pretended to be asleep U خودرا بخواب زد
to d. oneself up U خودرا گرفتن
hagiology U ادبیات مقدس
hallow U مقدس کردن
halidome U جای مقدس
tartufe U خشکه مقدس
saint U مقدس شمردن
halidome U چیز مقدس
scriptures U کتاب مقدس
scripture U کتاب مقدس
sacred books U کتابهای مقدس
relics U اثار مقدس
tartufe U مقدس ریایی
St U مخفف مقدس
relic U اثار مقدس
sanctuaries U جایگاه مقدس
sanctuary U جایگاه مقدس
saints U مقدس شمردن
shrines U جای مقدس
holyday U روز مقدس
innocent U مبرا مقدس
sacred places U جاهای مقدس
sancify U مقدس شمردن
sanctified airs U مقدس نمایی
holy legislator U شارع مقدس
sanctimoniousness U مقدس نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
st.michael U پطرس مقدس
stoup U قدح اب مقدس
holily U بطور مقدس
tartuffe U مقدس ریایی
tartuffe U خشکه مقدس
the holy U کتاب مقدس
shrine U جای مقدس
Holy Father U پدر مقدس
Mashhad U هر مقدس مشهد
SS U مخفف مقدس
moralistic U خشکه مقدس
Holy Weeks U هفتهی مقدس
sanctimonious U مقدس نما
Holy Week U هفتهی مقدس
Holy Writ U کتاب مقدس
dedication cross U صلیب مقدس
Holly Sepulchre U مقبره مقدس
fiestas U روز مقدس
the Holy Trinity U تثلیت مقدس
fiesta U روز مقدس
back-pedalled U حرف خودرا پس گرفتن
back-pedal U حرف خودرا پس گرفتن
flatten U روحیه خودرا باختن
back-pedalling U حرف خودرا پس گرفتن
flattens U روحیه خودرا باختن
back-pedals U حرف خودرا پس گرفتن
to compromise oneself U خودرا مظنون یا رسواکردن
off one's chest <idiom> U خودرا خالی کردن
to busy oneself U خودرا مشغول کردن
to breakin U خودرا داخل کردن
to boure one's way U راه خودرا بزوربازکردن
To step aside . to shy from . To withdraw . U خودرا کنا رکشیدن
self assertion U خودرا جلو اندازی
mince U حرف خودرا خوردن
To go through fire and water. U خودرا به آب وآتش زدن
to express one self U مقاصد خودرا فهماندن
he betray himself U او خودرا رسوا ساخت
to a. one selt U انتقام خودرا کشیدن
to a one's right U حق خودرا ادعایامطالبه کردن
insconce U خودرا جای دادن
one's accomplice U همدست خودرا لودادن
to try one's luck U بخت خودرا ازمودن
topull oneself together U خودرا جمع کردن
to show ones cards U قصد خودرا اشکارکردن
to slake one's revenge U انتقام خودرا گرفتن
to pay one's way U خرج خودرا دراوردن
to sow one's wild oats U چل چلی خودرا کردن
to pick up oneself U خودرا نگاه داشتن
minces U حرف خودرا خوردن
to veil oneself U روی خودرا پوشاندن
to sun one self U خودرا افتاب دادن
to plume oneself U با پیرایه خودرا اراستن
sanctum U قدس جایگاه مقدس
religiosity U خشکه مقدس بودن
biblical U مطابق کتاب مقدس
bibliolatry U پرستش کتاب مقدس
biblical U وابسته به کتاب مقدس
sacredly U بطور مقدس یا محترم
postil U تفسیر کتاب مقدس
pali U زبان مقدس بودائیان
it say in the bible that U در کتاب مقدس میگوید
hermeneutic U ایین تفسیرکتاب مقدس
mitsvot U حکم کتاب مقدس
mitzvah U حکم کتاب مقدس
guaiacum U عودالانبیاء درخت مقدس
anointment U تقدیس با روغن مقدس
altar-table U میز مقدس در کلیسا
To play ones part . U نقش خودرا بازی کردن
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
hold one's own U موقعیت خودرا حفظ کردن
hold one's ground U موقعیت خودرا حفظ کردن
say one's piece <idiom> U آشکارا نظر خودرا گفتن
wrathful U عشق یا کینه خودرا اشکارکردن
underplaying U دست خودرا ادا نکردن
underplayed U دست خودرا ادا نکردن
take in stride <idiom> U خودرا به باد سرنوشت دادن
get out of hand <idiom> U کنترل خودرا از دست دادن
To set ones watch . U ساعت خودرا میزان کردن
do one's best <idiom> U تمام تلاش خودرا کردن
underplay U دست خودرا ادا نکردن
for all one is worth <idiom> U تمام سعی خودرا کردن
to use one's d. U عقل یا نظر خودرا بکاربردن
underplays U دست خودرا ادا نکردن
to play one's role U وفیفه خودرا انجام دادن
to lay down ones arms U سلاح خودرا بزمین گذاشتن
go to pieces <idiom> U کنترل خودرا از دست دادن
to recover damages U خسارت خودرا جبران کردن
to declare oneself U قصد خودرا افهار کردن
to detain one's due U بدهی خودرا نگه داشتن
to protrude one's tongue U زبان خودرا بیرون انداختن
to keep the wolf from the door U خودرا ازگرسنگی یا قحطی رهانیدن
to givein one's a. U موافقت خودرا اعلام کردن
to provide oneself U خودرا اماده یا مجهز کردن
to change one's course U خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
o bey your parents U والدین خودرا اطاعت کنید
to play possum U خودرا بنا خوشی زدن
To set ones hopes on something. U امید خودرا به چیزی بستن
to stay one's stomach U شکم خودرا اندکی سیرکردن
to stand to one's duty U وفیفه خودرا انجام دادن
to addict oneself U عادت کردن خودرا معتادکردن
to cut ones way U راه خودرا ازموانع بازکردن
to serve one's term U خدمت خودرا انجام دادن
to bridle one's own tongue U جلوی زبان خودرا گرفتن
to U مادریک کلمه مقدس است
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
midrash U تفسیر کتاب مقدس یهود
feretory U [صندوق آثار مقدس کلیسا]
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
hermeneutics U علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
it is said in the bible that U در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
vedic U وابسته به وداکتاب مقدس هندو
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
buretto U تنگ مخصوص شراب مقدس
buret U تنگ مخصوص شراب مقدس
apis U گاو مقدس مصریان قدیم
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
martinmas U جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
lignum vitae U درخت مقدس خشب الانبیاء
veda U کتاب مقدس باستانی هند
to carry oneself U خودرا اداره کردن یابوضعی دراوردن
slosh U خودرا بالجن وگل ولای الودن
sloshes U خودرا بالجن وگل ولای الودن
to a oneself U خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
sloshing U خودرا بالجن وگل ولای الودن
to bridle one's anger U خشم خودرا پایمال کردن یافروخوردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
to d. a way one's time U وقت خودرا به خواب و خیال گذراندن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
to calculate on U فرض خودرا روی چیزی بنانهادن
show him your ticket U بلیط خودرا باو نشان دهید
he lost his reason U عقل یا هوش خودرا ازدست داد
turn kings evidence U شرکای جرم و همدستان خودرا لو دادن
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
to perform one's oromise U پیمان یاوعده خودرا انجام دادن
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
To consume all ones energy . U تمام نیروی خودرا مصرف کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
credence U [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
vulgate U نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
zion U کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
i saw this p in the scripture U این فقره را در کتاب مقدس دیدم
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
lectionary U ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
lector U قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
enshrine U ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
revised version U ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
to lick one's U لب و لوچه خودرا لیسیدن ملچ و ملوچ کردن
to take up one'sindentures U سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com