English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saving U خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capital fund U وجوه سرمایه
undistributed earnings U منافع تقسیم نشده
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
increments U افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment U افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
funded U وجوه
fund U وجوه
funds U وجوه
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
depreciation allowances U وجوه استهلاکی
coffer U خزانه وجوه
wage funds U وجوه دستمزد
emergency fund U وجوه اضطراری
cash flows U وجوه در گردش
sinkin fund U وجوه استهلاکی
pension funds U وجوه بازنشستگی
contingency fund U وجوه احتیاطی
provident fund U وجوه احتیاطی
reserve fund U وجوه اندوخته
reserve fund U وجوه ذخیره
common purse U وجوه عمومی
relief fund U وجوه اعانه
coffers U خزانه وجوه
trust funds U وجوه امانی
outs U وجوه پرداختی
trust fund U وجوه سپرده
cash flow U گردش وجوه
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
face centered cubic U مکعب مراکز وجوه پر
loanable funds U وجوه وام دادنی
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
trust fund U وجوه پس انداز شده
trust fund U وجوه متراکم شده
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
fcc lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
face centered cubic lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
fund U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
funded U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
loanable funds U وجوه قابل عرضه به بازار پول
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
rhomb U منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
earnings U منافع
revenue U منافع
perquisites U منافع
perquisite U منافع
equanimity U خودداری
self possession U خودداری
self control U خودداری
self command U خودداری
continence U خودداری
abstinence U خودداری
forearance U خودداری
composure U خودداری
self-possession U خودداری
abstention U خودداری
self-control U خودداری
abstentions U خودداری
forbearance U خودداری
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
net benefits U منافع خالص
economic interest U منافع اقتصادی
benefit spillovers U نشر منافع
windfall gains U منافع اتفاقی
fictitious dividens U منافع موهوم
fictious dividened U منافع موهوم
pure interest U منافع خالص
unions U اشتراک منافع
public interest U منافع عمومی
public benefits U منافع عمومی
union U اشتراک منافع
public interest U منافع عامه
private benefits U منافع خصوصی
mutual interests U منافع مشترک
class interests U منافع طبقاتی
conflict of interest U تضاد منافع
conflict of interest U برخورد منافع
capital gains U منافع سرمایهای
vested interests U منافع مقرره
spillover benefits U منافع خارجی
vested interest U منافع مقرره
harmony of interests U سازگاری منافع
harmony of interests U هماهنگی منافع
tangible benefits U منافع مرئی
forbore U خودداری کرد
dishonouring U خودداری از پرداخت
abstain U خودداری کردن
dishonoured U خودداری از پرداخت
dishonour U خودداری از پرداخت
keep up U خودداری کردن
forborne U خودداری کردن
dishonours U خودداری از پرداخت
hold in U خودداری کردن
withold U خودداری کردن از
holdouts U خودداری از بازی
geuk gei U خودداری کردن
restraints U نگهداری خودداری
restraint U نگهداری خودداری
dishonoring U خودداری از پرداخت
dishonored U خودداری از پرداخت
abstaining U خودداری کردن
self control U قوه خودداری
abstained U خودداری کردن
abstains U خودداری کردن
dishonors U خودداری از پرداخت
holdout U خودداری از بازی
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
gains from trade U منافع حاصل از تجارت
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
separable accretions and benefits U نمائات و منافع منفصله
self regard U حفظ منافع شخصی
windfall gains U منافع باد اورده
undistributed earnings U منافع توزیع نشده
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
valuation of benefits U ارزش گذاری منافع
rent U مال الاجاره منافع
solidarity U اشتراک منافع ومسئولیتها
emblements U منافع حاصله از زمین
vesture U منافع و نمائات زمین
sit out U خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
self repression U مسک نفس خودداری
keep a straight face U از خنده خودداری کردن
to look back U از پیشرفت خودداری کردن
to abstain from something U خودداری [ازدادن رای ]
abstentions U خودداری ازدادن رای
abstention U خودداری ازدادن رای
conscientious objection U خودداری از خدمت سربازی
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
emblements U منافع حاصله اززمین مزروعی
explees U اجاره بها یا منافع زمین
original and derivative estate U اصل مال یا نمائات یا منافع ان
it is p to our interests U برای منافع مازیان اوراست
measurement of benefits and costs U اندازه گیری منافع و هزینه ها
tangible benefits U منافع مشهود فواید عینی
the profits and accretions which are an U منافع و نمائات متصله مال
abstaining U خودداری داوران ازدادن رای
abstained U خودداری داوران ازدادن رای
contains U شامل بودن خودداری کردن
contained U شامل بودن خودداری کردن
receding U عقب کشیدن خودداری کردن از
abstain U خودداری داوران ازدادن رای
abstains U خودداری داوران ازدادن رای
hold out U حاکی بودن از خودداری کردن از
contain U شامل بودن خودداری کردن
receded U عقب کشیدن خودداری کردن از
withheld U مضایقه داشتن خودداری کردن
withhold U مضایقه داشتن خودداری کردن
withholding U مضایقه داشتن خودداری کردن
recede U عقب کشیدن خودداری کردن از
withholds U مضایقه داشتن خودداری کردن
recedes U عقب کشیدن خودداری کردن از
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
protection and indemnity club U باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
temperance U طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
pray in aid U دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
escapism U خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
p&l club U club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
conscientious objector U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objectors U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
profits a prendre U درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
augment U افزودن
add U افزودن
add U افزودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com