English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To recover. To get well. U خوب شدن ( بهبود یا فتن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
enhance U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
dead U دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
add-on U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-ons U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
recuperation U بهبود جبران خسارت
extend U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
temper U حالت بهبود
tempered U حالت بهبود
tempers U حالت بهبود
welfare state U دولت بهبود بخش
recoveries U بهبود
recovery U بهبود
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
remission U بهبود
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
upgrade U بهبود امکانات
upgraded U بهبود امکانات
upgrades U بهبود امکانات
upgrading U بهبود امکانات
modifies U بهبود دادن
modify U بهبود دادن
modifying U بهبود دادن
recover U بهبود یافتن بازیابی
recovering U بهبود یافتن بازیابی
recovers U بهبود یافتن بازیابی
customised U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
HMI U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI's U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
revival U بهبود
revivals U بهبود
improvement U بهبود
improvement U بهبود دادن
improvements U بهبود
improvements U بهبود دادن
betterment U اصلاح بهبود
improvised U بهبود سازی شده
ActiveX U که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
ameliorative U بهبود یابنده
ameliorator U بهبود دهنده
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
digital darkroom U برنامهای برای بهبود تصویر
EIDE U مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhancer U وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
improvability U بهبود پذیری
improvable U بهبود پذیر
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
look oneself again U بهبود یافتن
pick up health U بهبود یافتن
meliorate U بهبود یافتن
meliorism U بهبود طلبی
meliorist U بهبود گرای
MMX U قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
multimedia U قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
Perl U برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
processor U پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
quick recovery U بهبود سریع
recoverable error U خطای قابل بهبود
recovery time U زمان بهبود
recovery upturn U بهبود
restore to health U بهبود دادن
to restorative to health U بهبود دادن
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
shadow RAM U روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
spontaneous recovery U بهبود خود به خودی
spontaneous remission U بهبود خود به خودی
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
tempering quality U قابلیت بهبود
to look oneself again U بهبود یافتن
to mend matters U کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
vulnerary U بهبود دهنده داروی زخم
whitcomb body U جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
workflow U نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
mending U بهبود
pull through <idiom> U بهبود یافتن
up and about <idiom> بهبود یافتن
to turn the corner <idiom> U بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
uprating U بهبود میزان کارائی [مهندسی]
It'll be OK. <idiom> U بهبود میابد!
Other Matches
proceedings U بهبود ها
improvement U بهبود
progress U بهبود
advance U بهبود
progression U بهبود
advances U بهبود ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com