Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is my wish that
U
خواهش من اینست که
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
here it is
U
اینست
strange to say
U
یک چیزغریب اینست
here is my book
U
اینست کتاب من
the remedy lies in this
U
چاره ان اینست
iam of the opinion that
U
نظر من اینست که
it is only his way
U
حالش اینست
it is our pleasure to
U
اراده ما اینست که
it is because
U
برای اینست که
it is habitual with me to....
U
خویاعادت من اینست
it is my wish that
U
میل من اینست که
the mischief of it is that'
U
خرابی ان اینست که
This is mainly because ...
U
دلیل اصلی آن اینست که ...
he thinks to deceive you
U
قصدش اینست شمارابفریبد
in point of fact
U
حقیقت امر اینست که
The fact of the matter is. . . . . . .
U
حقیقت امر اینست که ...
The fact is that…
U
قدر مسلم اینست که ...
She loves to have a lot of doges .
U
عاشق اینست که سگ نگاهدارد
we make it a rule to
U
قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
my recollectio of it is
U
انچه من بیادمی اورم اینست
i am nat my last shifts
U
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
Every one is supposed to know to read and write .
U
فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
imeant that he is kind
U
مقصودم اینست که ادم مهربانی است
The moral point of this story is that…
U
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
as a matter of fact
U
حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
If this is your problem , it is no problem , it is no problem .
U
اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
requesting
U
خواهش
requested
U
خواهش
request
U
خواهش
requests
U
خواهش
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
requester
U
خواهش کننده
close the door please
U
خواهش دارم
beg
U
خواهش کردن
begged
U
خواهش کردن
wills
U
خواهش ارزو
willed
U
خواهش ارزو
will
U
خواهش ارزو
begs
U
خواهش کردن
asked
U
خواهش کردن
asks
U
خواهش کردن
asking
U
خواهش کردن
wishes
U
ارزو خواهش
wished
U
ارزو خواهش
wish
U
ارزو خواهش
ask
U
خواهش کردن
appetence or tency
U
اشتیاق خواهش طبیعی
horny
<adj.>
U
مطیع خواهش نفس
randy
[British E]
<adj.>
U
مطیع خواهش نفس
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم بفرمایید !
please take a seat
U
خواهش میکنم بفرمایید
d. of a request
U
عدم قبول خواهش
d. wish
U
خواهش هنگام مردن
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
what is your pleasure
U
خواهش شما چیست
judy
U
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
Please be my guest.
U
خواهش می کنم مهمان من با شید
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
to make a r. for something
U
چیز یرا خواهش کردن
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
to a person for a thing
U
چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
now nonsense now
U
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
what is your will?
U
خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
egg (someone) on
<idiom>
U
خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
would you mind ringing
U
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Would you let me know before we get to Durham?
U
ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
abram's law
U
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
lobby
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...