Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close the door please
U
خواهش دارم
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
oyez
U
گوش بدهید
rub it in
U
به خوردش بدهید
send a letter
U
کاغذ بدهید
hsd it out
U
بدهید دندان را بکنند
pay a way the sheet
U
کاغذ را بدهید بیاید
give your v to
U
برای اورای بدهید
Go ahead!
U
انجام بدهید دیگه!
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
listen to me
U
بمن گوش بدهید
PLease let me know(notiffy me).
U
لطفا" به من خبر بدهید
muster up your courage
U
جرات بخود بدهید
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
Please give me this one .
U
این یکی را لطفا" بدهید
Please let me give you a lift (ride).
U
اجازه بدهید سوارتان کنم
Please answer the telephone.
U
لطفا" جواب تلفن را بدهید
Press the elevator button.
U
تکمه آسانسور رافشار بدهید
Please give me four more.
U
چهار تای دیگر به من بدهید
Keep moving!
U
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Please give the other foot .
لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Can you give me a heads up?
<idiom>
آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Can you give me the key, please?
U
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Can you give me an estimate?
U
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Two coffees please .
U
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
request
U
خواهش
requested
U
خواهش
requests
U
خواهش
requesting
U
خواهش
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen
U
تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
please reply
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
repondez s'il vous plait
[RSVP]
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
Can you get it repaired?
U
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
Could you clarify that for me?
U
می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
beg
U
خواهش کردن
wishes
U
ارزو خواهش
willed
U
خواهش ارزو
will
U
خواهش ارزو
requester
U
خواهش کننده
it is my wish that
U
خواهش من اینست که
wills
U
خواهش ارزو
ask
U
خواهش کردن
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
wish
U
ارزو خواهش
wished
U
ارزو خواهش
asks
U
خواهش کردن
begs
U
خواهش کردن
begged
U
خواهش کردن
asking
U
خواهش کردن
asked
U
خواهش کردن
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم بفرمایید !
please take a seat
U
خواهش میکنم بفرمایید
appetence or tency
U
اشتیاق خواهش طبیعی
horny
<adj.>
U
مطیع خواهش نفس
d. wish
U
خواهش هنگام مردن
d. of a request
U
عدم قبول خواهش
randy
[British E]
<adj.>
U
مطیع خواهش نفس
what is your pleasure
U
خواهش شما چیست
midnight
U
فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
Could we have a plate for the child?
U
آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
to make a r. for something
U
چیز یرا خواهش کردن
Please be my guest.
U
خواهش می کنم مهمان من با شید
Can you show me on the map where I am?
U
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
to a person for a thing
U
چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
what is your will?
U
خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
now nonsense now
U
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
egg (someone) on
<idiom>
U
خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
would you mind ringing
U
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
Would you let me know before we get to Durham?
U
ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
i maintain
U
عقیده دارم که ...
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
it is in my recollection
U
یاد دارم
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
own a house
U
خانهای دارم
i wish to stay here
U
میل دارم ...
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
I agree.
U
قبول دارم.
I need my e
U
من دوست دارم
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Is there enough time to change trains?
U
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
U
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
i insist on your being present
U
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears!
<idiom>
U
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
U
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
U
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
pans
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan-
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
i sold the book for rials 0
U
کتاب را
letter writer
U
کتاب
hexateuch
U
شش کتاب
that book
U
ان کتاب
text
U
کتاب
texts
U
کتاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com