Perdic | خواهر رضاعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 51 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	foster sister U	خواهر رضاعی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	nepew U	پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
	fostering U	رضاعی
	fostered U	رضاعی
	foster U	رضاعی
	fosters U	رضاعی
	fosterling U	فرزند رضاعی
	foster brother U	برادر رضاعی
	foster mother U	مادر رضاعی
	foster relationship U	خویشاوندی رضاعی
	foster relationship U	قرابت رضاعی
	fosterage U	گرفتن مادر رضاعی دایه گیری
	sister U	خواهر
	sororicide U	خواهر کش
	sissy U	خواهر
	sissies U	خواهر
	cissies U	خواهر
	sister in law U	خواهر زن
	sisten U	خواهر
	sissified U	خواهر
	sisters U	خواهر
	sororicide U	خواهر کشی
	step sister U	خواهر ناتنی
	half sister U	خواهر ناتنی
	halfsister U	خواهر ناتنی
	sib U	برادر یا خواهر
	half-sisters U	خواهر ناتنی
	nephew U	پسر خواهر
	sister ship U	کشتی خواهر
	brothers-in-law U	شوهر خواهر
	brother-in-law U	شوهر خواهر
	nephews U	پسر خواهر
	brother in law U	شوهر خواهر
	sisterly U	خواهر وار
	half-sister U	خواهر ناتنی
	grand nephew U	نوه برادر یا خواهر
	nieces U	دختربرادر یا خواهر و غیره
	grand niece U	نوه برادر یا خواهر
	nieces U	دختر برادر یا خواهر
	niece U	دختر برادر یا خواهر
	grandnephew U	نوه برادر یا خواهر
	niece U	دختربرادر یا خواهر و غیره
	grandniece U	نوه برادر یا خواهر
	sister in law U	خواهر شوهر زن برادر
	nephew U	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
	nephews U	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
	My sister says she's looking forward to meeting you. U	خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
	relatives U	خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
	nepotism U	انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
	brother in low U	برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
	brorher in law U	برادر شوهر شوهر خواهر

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy