Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
torch singer
U
خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cooing
U
با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
coo
U
با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
cooed
U
با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
coos
U
با صدای نرم وعاشقانه سخن گفتن
emotionally
U
احساساتی
passional
U
احساساتی
affectional
U
احساساتی
gushy
U
احساساتی
ebullient
U
احساساتی
soft boiled
U
احساساتی
tear-jerker
U
احساساتی
tear-jerkers
U
احساساتی
emotional
U
احساساتی
sensationalist
U
احساساتی
sentiment
U
احساساتی
sentimental
U
احساساتی
sensational
U
احساساتی موثر
sensationally
U
احساساتی موثر
hysterics
U
حمله احساساتی
sentimentalize
U
احساساتی کردن
lyric
U
غزلی احساساتی
pathetic
U
موثر احساساتی
cloying
U
بسیار احساساتی
sappy
U
خیلی احساساتی
sentimentalism
U
حالت احساساتی
emotionalize
U
احساساتی کردن
sentimentality
U
حالت احساساتی
passionate
U
سودایی احساساتی
emotionalist
U
شخص احساساتی
cold fish
U
غیر احساساتی
rose water
U
لطیف احساساتی
go off the deep end
<idiom>
U
احساساتی شدن
emotionalism
U
احساساتی بودن
overreacting
U
بیخود احساساتی شدن
overreacted
U
بیخود احساساتی شدن
mawkish
U
بطور زننده احساساتی
overreact
U
بیخود احساساتی شدن
mushy
U
حریره یاخمیرمانند احساساتی
torch song
U
شعر احساساتی وعشقی
overreacts
U
بیخود احساساتی شدن
maudlin
U
ضعیف وخیلی احساساتی
to affect somebody
U
کسی را احساساتی کردن
readers
U
خواننده
troller
U
خواننده
oscine
U
خواننده
caroler
U
خواننده
chanter
U
خواننده
chantress
U
زن خواننده
reader
U
خواننده
ballad singer
U
خواننده
vocalists
U
خواننده
vocalist
U
خواننده
singers
U
خواننده
songbird
U
خواننده زن
singer
U
خواننده
songbirds
U
خواننده زن
reciter
U
خواننده
rhapsody
U
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies
U
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
sensationalism
U
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
read head
U
نوک خواننده
disk reader
U
خواننده دیسک
trio
U
سه نفر خواننده
trios
U
سه نفر خواننده
singing
U
اوازخوانی خواننده
raw head
U
نوک خواننده
bar code reader
U
دستگاه خواننده کد میلهای
photoelectric reader
U
خواننده فتو الکتریکی
go to school
U
خواننده میله نوری
magnetic tape reader
U
خواننده نوار مغناطیسی
optical
U
خواننده میله نوری
calling program
U
برنامه فرا خواننده
epistoler
U
خواننده رسالهای ازعهدجدید
diva
U
سردسته زنان خواننده اپرا
prima donnas
U
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donna
U
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prim donna
U
سر دسته زنهای خواننده دراپرا
to work oneself up
U
به کسی
[چیزی]
خو گرفتن
[و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
to get worked up
U
به کسی
[چیزی]
خو گرفتن
[و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
buffo
U
خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
barbershop
U
وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
read
U
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
groundling
U
ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
reads
U
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
cue
U
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues
U
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
optical
U
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
hopper
U
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
hoppers
U
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
ocr
U
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
The singer and his staff commandeered the entire backstage area.
U
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
cards
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartets
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
card
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartette
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
inputted
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com