Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
berth
U
خوابگاه کشتی
berthed
U
خوابگاه کشتی
berthing
U
خوابگاه کشتی
berths
U
خوابگاه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
sleeping room
U
خوابگاه
cubicles
U
خوابگاه
garderobe
U
خوابگاه
cubicle
U
خوابگاه
garde robe
U
خوابگاه
bedrooms
U
خوابگاه
bedroom
U
خوابگاه
dorms
U
خوابگاه
doss
U
خوابگاه
bed chamber
U
خوابگاه
chambers
U
خوابگاه
chamber
U
خوابگاه
dorm
U
خوابگاه
cabins
U
خوابگاه
cabin
U
خوابگاه
bedchamber
U
خوابگاه
sleeping carriage
U
خوابگاه قطار
youth hostel
U
خوابگاه جوانان
driver's dormitory
U
خوابگاه رانندگان
boarding houses
U
خوابگاه و خوراک
boarding house
U
خوابگاه و خوراک
accommodation for the night
U
خوابگاه برای یک شب
refugee hostel
U
خوابگاه پناهندگان
bunkhouse
U
ساختمان خوابگاه
dormitory-suburb
U
خوابگاه کارگران
excubitorium
U
خوابگاه رومی
chambers
U
اتاق خواب خوابگاه
chamber
U
اتاق خواب خوابگاه
lucarne
U
پنجره عمودی خوابگاه
statem room
U
خوابگاه افسران ناو
wagon lit
U
اطاق ترن دارای خوابگاه
accommodation date
U
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
bunk
U
حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
bunks
U
حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
ship
کشتی
carinae
U
کشتی
carina
U
کشتی
argo
U
کشتی
wrestling
U
کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
ships
U
کشتی
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
on shipboard
U
در کشتی
vessel
U
کشتی
vessels
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
foreship
U
سر کشتی
on board a ship
U
در کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
bilge
U
اب ته کشتی
flattest
U
پل کشتی
catch
U
کشتی کج
decked
U
پل کشتی
on the water
U
در کشتی
bottom
U
کشتی
ark
U
کشتی
bottoms
U
کشتی
on the sea
U
در کشتی
hulks
U
کشتی
deck
U
پل کشتی
board
U
کشتی
boarded
U
کشتی
aft
U
در پس کشتی
puppis
U
کشتی دم
decks
U
پل کشتی
collier
U
کشتی
hulk
U
کشتی
by water
U
با کشتی
afloat
U
در کشتی
topsldes
U
بادخوربدنه کشتی
towing boat
U
کشتی یدک کش
caboose
U
اشپزخانه کشتی
strand
U
به گل نشستن کشتی
strands
U
به گل نشستن کشتی
docked
U
تعمیرگاه کشتی
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
double-deckers
U
کشتی دوعرشهای
he went aboard the ship
به کشتی درآمد
catch as catch can
U
کشتی ازاد
shipper
U
مسافر کشتی
large ship
U
کشتی بزرگ
shipper
U
محموله کشتی
shipside
U
کنار کشتی
greco roman
U
کشتی فرنگی
the ship was wrecked
U
کشتی شکست
caulker
U
درزگیر کشتی
steam boat
U
کشتی بخار
lading
U
بار کشتی
imbark
U
در کشتی گذاشتن
castway
U
کشتی شکسته
troopship
U
کشتی سرباز بر
towboat
U
کشتی یدک کش
carrying vessel
U
کشتی باربری
bige water
U
گنداب کشتی
sterner
U
عقب کشتی
in the hold
U
در انبار کشتی
tramp vessel
U
کشتی ازاد
carina
U
کشتی حمال
icebreaker
U
کشتی یخ شکن
ice breaker
U
کشتی یخ شکن
sister ship
U
کشتی خواهر
sister ship
U
کشتی همسان
cargo ship
U
کشتی باری
cargo liner
U
کشتی باری
shipbuilding
U
کشتی سازی
cargo boat
U
کشتی بارکش
inboard
U
داخل کشتی
training ship
U
کشتی اموزشی
cargo boat
U
کشتی باری
tramp steamer
U
کشتی ازاد
wrecked
U
کشتی شکسته
singlisticker
U
کشتی یک دگله
propeller
U
پروانه کشتی
bill of loading
U
جواز کشتی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
bill of lading
U
ستمی کشتی
bilge water
U
گنداب کشتی
hermaphrodite brig
U
کشتی دو دگله
double-decker
U
کشتی دوعرشهای
kelson or keelson
U
سقف ته کشتی
keel shaped
U
شبیه ته کشتی
docks
U
تعمیرگاه کشتی
jerque
U
بازرسی کشتی
dockyards
U
تعمیرگاه کشتی
cargo
U
محموله کشتی
cargoes
U
محموله کشتی
dock
U
تعمیرگاه کشتی
kedge
U
تغییرجهت کشتی
dockyard
U
تعمیرگاه کشتی
shipwright
U
کشتی ساز
drillship
کشتی حفاری
stern
U
عقب کشتی
sternest
U
عقب کشتی
sterns
U
عقب کشتی
deck plan
U
افق پل کشتی
deck plan
U
صفحه پل کشتی
amid ships
U
درمیان کشتی
alee
U
پناهگاه کشتی
boat
U
کشتی کوچک
boats
U
کشتی کوچک
deck gang
U
ملوان پل کشتی
HMS
U
کشتی انگلیسی
flagships
U
کشتی دریادار
deck seamanship
U
ملوان پل کشتی
the enemy
U
کشتی دشمن
the roll of a ship
U
غلت کشتی
the rudder of a ship
U
سکان کشتی
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
the ship leaks
U
کشتی اب تو میدهد
patrol
U
کشتی اکتشافی
patrolled
U
کشتی اکتشافی
patrolling
U
کشتی اکتشافی
patrols
U
کشتی اکتشافی
flagship
U
کشتی دریادار
deadman
U
مهاربند کشتی
air ship
U
کشتی هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com