Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dormitory-suburb
U
خوابگاه کارگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bedroom
U
خوابگاه
cabin
U
خوابگاه
garderobe
U
خوابگاه
garde robe
U
خوابگاه
chamber
U
خوابگاه
chambers
U
خوابگاه
bedchamber
U
خوابگاه
bed chamber
U
خوابگاه
dorms
U
خوابگاه
dorm
U
خوابگاه
cabins
U
خوابگاه
doss
U
خوابگاه
cubicles
U
خوابگاه
cubicle
U
خوابگاه
bedrooms
U
خوابگاه
sleeping room
U
خوابگاه
bunkhouse
U
ساختمان خوابگاه
accommodation for the night
U
خوابگاه برای یک شب
driver's dormitory
U
خوابگاه رانندگان
excubitorium
U
خوابگاه رومی
refugee hostel
U
خوابگاه پناهندگان
sleeping carriage
U
خوابگاه قطار
boarding house
U
خوابگاه و خوراک
boarding houses
U
خوابگاه و خوراک
youth hostel
U
خوابگاه جوانان
berthed
U
خوابگاه کشتی
berth
U
خوابگاه کشتی
berths
U
خوابگاه کشتی
berthing
U
خوابگاه کشتی
chambers
U
اتاق خواب خوابگاه
chamber
U
اتاق خواب خوابگاه
lucarne
U
پنجره عمودی خوابگاه
statem room
U
خوابگاه افسران ناو
labours
U
کارگران
workers
U
کارگران
blue collar employees
U
کارگران
wagon lit
U
اطاق ترن دارای خوابگاه
accommodation date
U
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
Company town
U
شهرک کارگران
skilled workers
U
کارگران متخصص
industrial workers
U
کارگران صنعتی
wildcat strike
<idiom>
U
اعتصاب کارگران
picket line
U
صف کارگران اعتصابی
workforce
U
شمار کارگران
picket lines
U
صف کارگران اعتصابی
labor unions
U
اتحادیه کارگران
labor union
U
اتحادیه کارگران
manual workers
U
کارگران دستکار
labor service
U
اتحادیه کارگران
foremen
U
مباشر کارگران
farm labors
U
کارگران مزارع
labourunion
U
اتحادیه کارگران
labour union
U
اتحادیه کارگران
farm labors
U
کارگران کشاورزی
foreman
U
مباشر کارگران
bunks
U
حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
bunk
U
حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
caboose
U
اطاق کارگران قطار
profit sharing
U
سهم کارگران از سود
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
griddle
U
غربال سیمی کارگران
griddles
U
غربال سیمی کارگران
work people
U
کارگران طبقه کارگر
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
waterside workmen
U
کارگران کنار دریا
profit-sharing
U
سهم کارگران از سود
to unionise
[British E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
to unionize
[American E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
All of the workers want to go.
U
تمام کارگران می خواهند بروند
it spells ruin to the workmen
U
متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
barracked
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barrack
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
barracking
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com