English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wallow course U خندق ضدعفونی خودروها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wallow course U خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
servicing U سرویس کردن خودروها
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
traffic release U ساعت عبور ازاد خودروها
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
truck head U سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
fumigating U ضدعفونی کردن
disinfector U ماده ضدعفونی
antiseptic U گندزدا ضدعفونی
disinfect U ضدعفونی کردن
disinfected U ضدعفونی کردن
disinfecting U ضدعفونی کردن
antiseptics U گندزدا ضدعفونی
fumigate U ضدعفونی کردن
aseptic U ضدعفونی شده
disinfectant U ضدعفونی کننده
fumigates U ضدعفونی کردن
fumigated U ضدعفونی کردن
disinfects U ضدعفونی کردن
sterilizer U ضدعفونی کننده
disinfector U ماده ضدعفونی کننده
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
mercurochrome U داروی ضدعفونی قرمز رنگ
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
hard stand U بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
sheugh U خندق
fosse U خندق
foss U خندق
moats U خندق
sheuch U خندق
dike U خندق
trig U خندق
caponiere U خندق
trenches U خندق
moat U خندق
ditch U خندق
ditches U خندق
trench U خندق
ditched U خندق
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
retrench U از نو خندق ساختن
grafts U اختلاس خندق
scarp U سراشیبی خندق
sike U ناودان خندق
escarpments U سرازیری خندق
road ditch U خندق جاده
vallation U استحکامات خندق
moats U خندق کندن
graft U اختلاس خندق
moat U خندق کندن
grafted U اختلاس خندق
escarpment U سرازیری خندق
trenches U خندق زدن
trench U خندق زدن
ram's horn U قسمتی ازاستحکامات خندق
dike U خندق کنی کردن
escarpments U سینه کش سرازیری خندق
escarpment U سینه کش سرازیری خندق
entrench U خندق کندن درسنگرقراردادن
scarp U دیوار درونی خندق
sacrp U دیوار درونی خندق
sacrp U سراشی داخلی خندق
to go into the ditch U با خودرو به خندق جاده رفتن
slit trench U خندق باریک جهت سنگرگیری
escarp U سرازیری درونی خندق یاخاکریز
vehicle summary U فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
ditching U فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
trench burial U دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com