Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
privacy between husband and wife
U
خلوت بین زن و شوهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brother in low
U
برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
uncles
U
شوهر عمه شوهر خاله
uncle
U
شوهر عمه شوهر خاله
brorher in law
U
برادر شوهر شوهر خواهر
hugger mugger
U
خلوت
jackes
U
خلوت
in private
U
در خلوت
privacy
U
خلوت
necessary house
U
خلوت
reclusive
U
خلوت
sanctum
U
خلوت
solitude
U
خلوت
light ventilation area
U
حیاط خلوت
chamberlains
U
رئیس خلوت
patio
U
حیاط خلوت
back house
U
حیاط خلوت
snuggery
U
اطاق خلوت
patios
U
حیاط خلوت
chamberlain
U
رئیس خلوت
back yard
U
حیاط خلوت
back yards
U
حیاط خلوت
solitude
U
جای خلوت
ivory tower
U
گوشه خلوت
ivory towers
U
گوشه خلوت
light ventilation area
U
حیاط خلوت
anchorite
U
خلوت نشین
open board
U
صحنه خلوت شطرنج
he wished to be private
U
می خواست در خلوت باشد
bachelors
U
زن بی شوهر
bachelor
U
زن بی شوهر
couple
U
زن و شوهر
couples
U
زن و شوهر
feme sole
U
زن بی شوهر
discovert
U
بی شوهر
hub or hub by
U
شوهر
spouse
U
زن یا شوهر
wedded
U
زن و شوهر
hubby
U
شوهر
husband
U
شوهر
hubbies
U
شوهر
pair
U
زن و شوهر
coupled
U
زن و شوهر
husbands
U
شوهر
spouses
U
زن یا شوهر
trigamist
U
زن سه شوهر
man
U
شوهر
mans
U
شوهر
give in marriage
U
شوهر دادن
step son
U
پسرزن یا شوهر
polygamist
U
شوهر چند زن
polyandrist
U
زن چند شوهر
mother in low
U
مادر شوهر
monandry
U
اعتیاد به یک شوهر
monandry
U
زندگی با یک شوهر
monandrous
U
دارای یک شوهر
marriageable
U
تنه شوهر
espouses
U
شوهر دادن
father in law
U
پدر شوهر
espoused
U
شوهر دادن
espouse
U
شوهر دادن
marry
U
شوهر دادن
marries
U
شوهر دادن
cuckolds
U
شوهر زن زانیه
mother-in-law
U
مادر شوهر
cuckolding
U
شوهر زن زانیه
mothers-in-law
U
مادر شوهر
cuckolded
U
شوهر زن زانیه
cuckold
U
شوهر زن زانیه
married
U
شوهر دار
bigamous
U
دارای دو زن یا دو شوهر
monogamous
U
دارای یک زن یا یک شوهر
espousing
U
شوهر دادن
brother in law
U
شوهر خواهر
brothers-in-law
U
شوهر خواهر
brother-in-law
U
شوهر خواهر
father-in-law
U
پدر شوهر
wed
U
زن یا شوهر دادن
matrons
U
زن شوهر دار
matron
U
زن شوهر دار
stepfathers
U
شوهر مادر
fathers-in-law
U
پدر شوهر
stepfather
U
شوهر مادر
her much older husband
U
شوهر بسیار مسن تر از او
[زن]
polygamous
U
چند شوهر ه چندگان
nubility
U
تنه شوهر بودن
mother in law
U
مادر شوهر نامادری
judicial separaion
U
جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
jointure
U
دارایی مشترک زن و شوهر
admetus
U
شوهر السس تیس
sister in law
U
خواهر شوهر زن برادر
he got off his daughters
U
دخترهایش را شوهر داد
nephew
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
pin money
U
پول جیبی شوهر به همسرش
to wear breeches
U
بر شوهر خود مسلط بودن
step daughter
U
دختر اندر دخترزن یا شوهر
her next was a merchant
U
شوهر بعدی وی بازرگان بود
polyandrous
U
چند شوهره وابسته بچند شوهر
to live like cat and dog
U
دائما با هم جنگ و دعوا داشتن
[زن و شوهر]
polyandric
U
چند شوهره وابسته بچند شوهر
single a
U
زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon
U
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
paraphernalia
U
دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
wife's equity
U
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange .
زن و شوهر بگو مگوشان شد
[بگو مگو کردند]
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
restitution of conjugal rights
U
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
tenant by curtesy
U
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
quarantines
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com