English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
daily movement summary U خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
summaries U خلاصه وضعیت
summary U خلاصه وضعیت
extracted U چکیده خلاصه وضعیت
extracts U چکیده خلاصه وضعیت
extracting U چکیده خلاصه وضعیت
intelligence summary U خلاصه وضعیت اطلاعاتی
extract U چکیده خلاصه وضعیت
summary of monthly statement U خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
daily position summary U خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
service records U سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
replacement factor U ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
free fall U ریختن بار ووسایل از هواپیما به طورازاد با چتر
utility U تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
digested U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digesting U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest U خلاصه کردن و شدن خلاصه
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
filibustering U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibuster U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
outlining U خلاصه خلاصه کردن
outlines U خلاصه خلاصه کردن
outlined U خلاصه خلاصه کردن
outline U خلاصه خلاصه کردن
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
goods U کالاها
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
subsitute U جانشینی کالاها
class of suplies U گروه کالاها
complete substitution U جانشینی کالاها
materiel cognizance U مدیریت کالاها
commodity agreements U قرارداد کالاها
dunnage U حفاظ کالاها
goods and services U کالاها و خدمات
shipping U ارسال کالاها
class of suplies U طبقه کالاها
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
shipment sponsor U مسئول ارسال کالاها
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
prestowage plan U طرح باربندی کالاها
packing U ماده محافظ کالاها.
quality control U کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
shipment unit U یکان مسئول ارسال کالاها
The goods were shipped by air . U کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
He swore to having paid for the goods . U قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
smithereens U قطعات
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
web stiffeners U قطعات تقویتی
trilcgy U یا قطعات سه گانه
common items U قطعات عمومی
common hardware U قطعات عمومی
chrestomathy U قطعات برگزیده
analecta U قطعات ادبی
end product U مجموعه قطعات
spare parts U قطعات یدکی
bill of material U صورت قطعات
repair parts U قطعات یدکی
cable accessory U قطعات کابل
chosen fragments U قطعات گزیده
chosen fragments U قطعات منتخبه
chrestomathy U قطعات منتخب
common parts U قطعات عمومی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
shatter U قطعات شکسته
shatters U قطعات شکسته
flinders U قطعات شکسته
main members U قطعات اصلی
parts list U لیست قطعات
parts list U فهرست قطعات
parts peculiar U قطعات مخصوص
parts peculiar U قطعات اختصاصی
parts U قطعات یدکی
component drawing U رسم قطعات
shell fragments U قطعات گلوله
staff section U قطعات سمبه
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
rebuild U نوسازی کردن قطعات
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
nomenclature U نام گذاری قطعات
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
assembles U سوار کردن قطعات
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
renovation U تجدید قطعات کردن
assembled U سوار کردن قطعات
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
assemble U سوار کردن قطعات
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
analects U قطعات ادبی منتخبات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
common parts U قطعات یدکی عمومی
bitty U متشکل از قطعات ریز
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
weldment U قطعات بهم جوش خورده
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com