Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
mathematical notation
U
نشانه گذاری ریاضی
[ریاضی]
reach
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
area
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
range
U
ناحیه
district
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
districts
U
ناحیه
zone
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
region
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
mathematical logic
U
منطق ریاضی
[ریاضی]
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
radius of action
U
ناحیه رانندگی
indifference zone
U
ناحیه خنثی
overflow area
U
ناحیه سرریز
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
goldfield
U
ناحیه زرخیز
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
range of variation
U
ناحیه تغییر
Equator
U
ناحیه استوایی
range of storke
U
ناحیه ضربه
input area
U
ناحیه ورودی
depletion area
U
ناحیه تخلیه
naval district
U
ناحیه دریایی
motor area
U
ناحیه حرکتی
fixed area
U
ناحیه ثابت
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
districts
U
ناحیه نظامی
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
oral zone
U
ناحیه دهانی
edge zone
U
ناحیه لبه
gold field
U
ناحیه زرخیز
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
genital zone
U
ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
littoral
U
ناحیه ساحلی
frequency region
U
ناحیه فرکانس
district
U
ناحیه نظامی
zones
U
منطقه ناحیه
active area
U
ناحیه فعال
baffle area
U
ناحیه کور
boom swing
U
ناحیه لرزش
broca's area
U
ناحیه بروکا
zone of contact
U
ناحیه تماس
work area
U
ناحیه کاری
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
buffer area
U
ناحیه میانگیر
two phase region
U
ناحیه دو فازی
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
the abdominal region
U
ناحیه شکم
touch spot
U
ناحیه بساوشی
audio range
U
ناحیه صوتی
area search
U
جستجوی ناحیه
arid area
U
ناحیه خشک
slum
U
ناحیه فقیرنشین
slums
U
ناحیه فقیرنشین
region
U
ناحیه فضا
region
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه فضا
regions
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه عملیات
part
U
سهم ناحیه
lumbar
U
ناحیه کمر
territorialization
U
ایجاد ناحیه
dead space
U
ناحیه کور
silva
U
ناحیه جنگلی
critical area
U
ناحیه بحرانی
terrain
U
زمین ناحیه
sector commander
U
فرمانده ناحیه
scan area
U
ناحیه پیمایش
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical region
U
ناحیه شاخص
residential area
U
ناحیه مسکونی
telephone area
U
ناحیه اتصال
Sept
U
ناحیه محصو
output area
U
ناحیه خروجی
zone
U
منطقه ناحیه
range of variation
U
ناحیه انحراف
sciatic
U
ناحیه چاربند
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
skid row
U
ناحیه پست
regionalism
U
ناحیه گرایی
recording eara
U
ناحیه ضبط
soft spot
U
ناحیه نشست
storage area
U
ناحیه انبارش
common area
U
ناحیه مشترک
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
coal field
U
ناحیه زغال خیز
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
executive area
U
ناحیه هماهنگ ساز
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
drilling range
U
ناحیه مته کاری
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
zone
U
ناحیه دسته بندی
zones
U
ناحیه دسته بندی
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
popliteal
U
مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal
U
مربوط به ناحیه رکبی
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
space charge
U
ناحیه بار فضا
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
hot temperature zone
U
ناحیه بسیار گرم
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
domain
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
long wave range
U
ناحیه موج بلند
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
domains
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
motor perceptual region
U
ناحیه حرکتی- ادراکی
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
zoom
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoomed
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound
U
عازم ناحیه دور دست
biota
U
زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
ward heeler
U
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
hyperesthesia
U
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
infrasonic frequency range
U
ناحیه فرکانس مادون صوت
mesogaster
U
معده بند ناحیه ناف
mine feild
U
ناحیه مین گذاری شده
exurb
U
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
orbitonasal
U
وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
depth of hardening zone
U
عمق ناحیه سخت گردانی
rainfall area
U
منطقه بارش ناحیه بارندگی
high frequency region of a spectrum
U
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
superintendent registrar
U
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
vhf range
U
ناحیه فرکانس خیلی بالا
vorlage
U
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com