Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
principal line
U
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
graph
U
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs
U
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
air liaison officer
U
افسر رابط هوایی
high line
U
پل رابط اصلی
air transport liaison officer
U
افسر رابط ترابری هوایی
interfaces
U
رابط
interface
U
رابط
fitting
U
رابط
wiring connector
U
رابط
connector
U
رابط
liaisons
U
رابط
liaison
U
رابط
copulative
U
رابط
adapter
U
رابط
internuncial
U
رابط
connective
U
رابط
go between
U
رابط
point of intersection
U
رابط
link
U
رابط
journals
U
شفت رابط
logical connective
U
رابط منطقی
connecting cable
U
کابل رابط
trunk line
U
رابط ترانک
logical connector
U
رابط منطقی
link
U
شاخه رابط
bays
U
پل رابط در پل شناور
connector plug
U
دوشاخه رابط
bent adaptor
U
رابط خمیده
baying
U
پل رابط در پل شناور
liaison officer
U
افسر رابط
parallel interface
U
رابط موازی
standard interface
U
رابط استاندارد
lead in wire
U
سیم رابط
cylinderical fit
U
رابط استوانهای
inductor hose
U
لوله رابط
lamp connector
رابط لامپ
connecting rod
U
میله رابط
journal
U
شفت رابط
bay
U
پل رابط در پل شناور
connecting tube
U
لوله رابط
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
serial interface
U
رابط سری
feeder canal
U
نهر رابط
link belt
U
تسمه رابط
link chain
U
زنجیر رابط
connector switch
U
کلید رابط
internuncial neuron
U
نورون رابط
push rod
U
میله رابط
box connector
U
رابط جعبه
fuse link
U
رابط فیوز
leads
U
رابط برق
fuse wire
U
رابط فیوز
centronics interface
U
رابط موازی
internuncio
U
رابط پیک
ediswan connector
U
رابط ادیسوان
lead
U
رابط برق
connections
U
میلههای رابط
edge connector
U
رابط لبه
ground liaison
U
رابط زمینی
reducing adaptor
U
رابط کاهنده
patch cord
U
سیم رابط
reducer
U
لوله رابط
bayed
U
پل رابط در پل شناور
interface card
U
کارت رابط
interneuron
U
نورون رابط
continuity equation
U
رابط پیوستگی
enlarging adapter
U
رابط فزاینده
push rod
U
میل رابط
cross-tree
U
[رابط عرضی دکلها]
triatic stay
U
بکسل رابط ناو
dry cell connector
U
رابط پیل خشک
expression
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
liaise
U
رابط نظامی بودن
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
expressions
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
test lead
U
رابط برق ازمایش
anterior commissure
U
بافت رابط قدامی
artillery liaison officer
U
افسر رابط توپخانه
flared fitting
U
رابط قیفی شکل
cell connector
U
رابط پیل باتری
battery connector
U
رابط پیل باتری
machine address
U
محل یک شی در رابط ه با مبدا
liaising
U
رابط نظامی بودن
cross tree
U
رابط عرضی دکلها
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
liaises
U
رابط نظامی بودن
command liaison
U
شبکه رابط یکان
crawl trench
U
خطوط رابط سنگرها
commissural fibres
U
رشتههای عصبی رابط
switch position
U
موضع رابط دفاعی
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
commissure
U
بافت عصبی رابط
relay post
U
پست رابط ستون
liaised
U
رابط نظامی بودن
to catch the connection
U
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
api
U
رابط یامیانجی برنامه کاربردی
programmable communications interface
U
رابط مخابراتی برنامه پذیر
application program interface
U
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
commissurotomy
U
برداشتن بافت عصبی رابط
interfaces
U
وصل کردن از طریق رابط
interface
U
وصل کردن از طریق رابط
crawl trench
U
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
cross bleed
U
سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
ditched
U
گودال سنگر رابط خندق کندن
cylinderical limit gage
U
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditch
U
گودال سنگر رابط خندق کندن
floating
U
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
ditches
U
گودال سنگر رابط خندق کندن
sbc
U
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
logical operators
U
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical connective
U
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
I missed the connection.
U
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
relations between load, shear and moment
U
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
interface human machine interface
U
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram
U
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
relative
U
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relational database
U
پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
functions
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
line haul
U
خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
functioned
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface
U
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
ccitt v.
U
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
tac log group
U
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
crankpin
U
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
quick disconnect
U
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
decisions
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
presentation manager
U
تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decision
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
privilege
U
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
tabled
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
floating mark
U
نقاط مواج عکس هوایی
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
idle wheel
U
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
relay post
U
پست رابط پست واسطه
fuse unit
U
رابط فیوز نگهدارنده فیوز
action
U
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
actions
U
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
cut out
U
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
master plot
U
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
vertical control
U
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding
U
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
way point
U
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com