English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grid U زمین فوتبال
playing field U زمین فوتبال
playing fields U زمین فوتبال
grids U زمین فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
The football field must be marked out. U زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
quayside U زمین اطراف بارانداز
punt U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
soccer U فوتبال
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
eleven U تیم فوتبال
footballer U فوتبال بازی کن
elevens U تیم فوتبال
football fan [British English] U طرفدار فوتبال
boot U کفش فوتبال
association football U اتحادیه فوتبال
football U بازی فوتبال
soccer U بازی فوتبال
canadian football U فوتبال کانادایی
footballs U بازی فوتبال
footballers U فوتبال بازی کن
kick about U فوتبال هردمبیل
soccer fan [soccer supporter] [American English] U طرفدار فوتبال
pigskin U توپ فوتبال
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
football club [British Englisch] U باشگاه فوتبال
football game U بازی فوتبال
football توپ فوتبال
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
to play soccer U فوتبال بازی کردن
kick off U شروع مسابقه فوتبال
football hooligan U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
soccer ball throw U پرتاب توپ فوتبال
to play football U فوتبال بازی کردن
to finish the ball into the net U با توپ گل زدن [فوتبال]
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
water polo U بازی فوتبال ابی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
scrummage U نوعی بازی فوتبال راگبی
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
scrum U نوعی بازی فوتبال راگبی
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
speedball U نوعی بازی شبیه فوتبال
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
scrums U نوعی بازی فوتبال راگبی
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
milieux U اطراف
environments U اطراف
environment U اطراف
parties U اطراف
milieu U اطراف
environs U اطراف
milieus U اطراف
from the four winds U از اطراف
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
flag football U نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
football cleats U کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
he is a novice in football U در بازی فوتبال تازه کار است
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
wryly U به اطراف چرخاندن
vicinity U در حدود در اطراف
pericardium U اطراف قلب
pappus U کلاله اطراف گل
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
wry U به اطراف چرخاندن
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
gravesides U اطراف قبر
graveside U اطراف قبر
edge zone U اطراف لبه
about U در اطراف نزدیک
periderm U پوست اطراف
architrave U گچبری اطراف در
ambient noise U صدای اطراف
sides of the question U اطراف موضوع
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Football pool [British English] U قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
barnyard U محوطهء اطراف انبار
barnyards U محوطهء اطراف انبار
port U ریل اطراف ناو
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
seaward U اطراف دریا روبدریا
black eyes U سیاهی اطراف چشم
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
sea chest U مکندههای اطراف ناو
black eye U سیاهی اطراف چشم
look round U اطراف کار را دیدن
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
parties U متداعیین اطراف دعوی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
whisker U موی اطراف گونه وچانه
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
safe distance U مسافت امن اطراف مین
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
broomball U نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com