Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isogonic line
U
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
isogonal
U
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
superstitious
U
موهوم پرست موهوم
irregularity
U
نامنظمی
fitfulness
U
نامنظمی
astigmatic
U
نامنظمی عدسی چشم
arrhythmic
U
نامنظمی ضربان نبض
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
datum
U
مفروض
given
U
مفروض مسلم
working mean
U
میانگین مفروض
differential ballistic wind
U
بادبالیستیکی مفروض
supposable
U
تصور کردنی مفروض
assumed portfolio
U
اوراق بهادار مفروض
curvilineal
U
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
putative
U
مفروض مورد قبول عامه
putative father of an illegitimate child
U
پدر مفروض فرزندی نامشروع
mythical
U
موهوم
fictitious
U
موهوم
an imaginary line
U
خط موهوم
imaginary
U
موهوم
phillips curve
U
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
fool's paradise
U
خوشحالی موهوم
imaginarily
U
بطور موهوم
superstitiousness
U
موهوم پرستی
delusive
U
موهوم واهی
superstition
U
موهوم پرستی
imagnarily
U
بطور موهوم
fictitious dividens
U
منافع موهوم
fictious dividened
U
منافع موهوم
mythus
U
شخص موهوم
superstitions
U
خرافات موهوم
notionally
U
بطور موهوم
superstition
U
خرافات موهوم
superstitions
U
موهوم پرستی
equatorial
U
استوایی
pipe dreams
U
نقشه خیالی و موهوم
pipe dream
U
نقشه خیالی و موهوم
superstitiously
U
از روی موهوم پرستی
subtropics
U
زیر استوایی
equatorial satellite
U
ماهواره استوایی
tropical
U
منطقه استوایی
sub-tropical
U
زیر استوایی
equatorial bond
U
پیوند استوایی
tropic range
U
دامنه استوایی
tropical cyclone
U
چرخه استوایی
equatorial climate
U
اقلیم استوایی
tropical year
U
سال استوایی
equatorial telescospe
U
وربین استوایی
equatorial coordinates
U
مختصات استوایی
equatorial tides
U
جذر و مد استوایی
tropics
U
مناطقگرمسیری استوایی
Equator
U
ناحیه استوایی
evolute
U
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
Equatorial Guinea
U
کشور گینهی استوایی
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
doldrums
U
منطقه ارامگان استوایی
equatorial quantum number
U
عدد کوانتومی استوایی
lead curve
U
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
curving
U
خط منحنی منحنی مسیر
curve
U
خط منحنی منحنی مسیر
curves
U
خط منحنی منحنی مسیر
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
U
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
iso product curve
U
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
vicinity
U
نزدیکی
copulated
U
نزدیکی
copulate
U
نزدیکی
copulating
U
نزدیکی
affinities
U
نزدیکی
approximation
U
نزدیکی
affinity
U
نزدیکی
copulates
U
نزدیکی
sexual intercourse
U
نزدیکی
proximity
U
نزدیکی
appulse
U
نزدیکی
around
U
در نزدیکی
accession
نزدیکی
inwarness
U
نزدیکی
intimity
U
نزدیکی
approximations
U
نزدیکی
nearness
U
نزدیکی
imminence
U
نزدیکی
togetherness
U
نزدیکی
closeness
U
نزدیکی
contiguity
U
نزدیکی
adduction
U
نزدیکی
adjacence or cency
U
نزدیکی
nighness
U
نزدیکی
neiggourhood
U
نزدیکی
nearby
U
در نزدیکی
propinquity
U
نزدیکی
vichywater
U
نزدیکی
vicinage
U
نزدیکی
outsides
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
verges
U
نزدیکی حدود
adjacency
U
نزدیکی مجاورت
nodality
U
نزدیکی به گره
sexual intercourse of doubful nature
U
نزدیکی به شبهه
adjacence
U
نزدیکی مجاورت
proximity of blood
U
خویشی نزدیکی
kinder
U
نزدیکی تشابه
therabout
U
در همان نزدیکی
verge
U
نزدیکی حدود
hereabout
U
درهمین نزدیکی ها
going on
U
نزدیکی تماس
offing
U
دران نزدیکی ها
In the vicinity ( neighbourhood ).
U
همین نزدیکی ها
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
imminency
U
نزدیکی مشرف بودن
imminence
U
نزدیکی مشرف بودن
abutment
U
بست دیوار نزدیکی
incestuously
U
با گناه نزدیکی بمحارم
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
To have sexual intercourse with a woman .
U
با زنی نزدیکی کردن
thereabout
U
درهمان نزدیکی تقریبا
sexual intercourse
U
مواقعه نزدیکی جنسی
in with
<idiom>
U
دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
kratom
U
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
Heris
U
شهر هریس در نزدیکی تبریز
Is there a ... nearby?
آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
umbilical
U
واقع در نزدیکی ناف مرکزی
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
land sick
U
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
The gas station is nearby .
U
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
machined
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machines
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
sub-tropical
U
وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
esturm
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
checkpoint
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
bent
U
منحنی
curve
U
خط منحنی
curve
U
منحنی خم
out of straight
U
منحنی
curve
U
منحنی
curving
U
خط منحنی
curving
U
منحنی خم
wrap-around
U
منحنی
curves
U
خط منحنی
curves
U
منحنی خم
curves
U
منحنی
curvate
U
منحنی
crump
U
منحنی
curving
U
منحنی
curvated
U
منحنی
v curve
U
منحنی "وی "
nodes
U
منحنی
s curve
U
منحنی S
curve plotter
U
منحنی کش
s curve
U
منحنی اس
inflexion
U
خم منحنی
curl
U
خم منحنی
curled
U
خم منحنی
curved
U
منحنی
round
U
منحنی
roundest
U
منحنی
curve tracer
U
منحنی کش
node
U
منحنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com