English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
dejagging U نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
diffuser area ratio U نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
invcersely U بعکس
shades U سایه دار کردن سایه افکندن
shadings U سایه دار کردن سایه افکندن
shade U سایه دار کردن سایه افکندن
isobar U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm U خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
reversely U وارونه بعکس
parheliacal U وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
silhouettes U طرح سایه سایه انداختن
silhouette U طرح سایه سایه انداختن
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lanyard U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyards U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
isohaline U خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
three turn U چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
fasts U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fast U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fastest U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasted U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short ski U اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
short iron U چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
drop mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
pre fetch U دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
He fight with his shadow. <proverb> U او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
spats U زنگار کوتاه برای کفش زنگار
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
stop and go U پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
pre- U دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre U دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
cross section U مقطع
segments U مقطع
profiles U مقطع
profiling U مقطع
segment U مقطع
cutting U مقطع
profiled U مقطع
profile U مقطع
section U مقطع
sections U مقطع
tablature U مقطع
root section U مقطع ریشه
soil profile U مقطع خاک
sectional area U سطح مقطع
profiled U مقطع عرضی
profile U مقطع عرضی
rectangular section U مقطع مستطیلی
trough section U مقطع ناودانی
airfoil U مقطع ایرودینامیکی
aerofoil U مقطع ایرودینامیکی
structural section U مقطع سازهای
transition section U مقطع تبدیل
transverse section U مقطع عرضی
lobule U مقطع کوچک
absorption cross section U مقطع جذب
area U سطح مقطع
oblique section U مقطع مایل
oblique section U مقطع اریب
profiling U مقطع عرضی
profiles U مقطع عرضی
necking U تنگی مقطع
areas U سطح مقطع
coil section U مقطع بوبین
cross section U سطح مقطع
circular cross section U مقطع گرد
half section U نیم مقطع
compact section U مقطع فشرده
cross reaction U سطح مقطع
conic section U مقطع مخروطی
cross section U مقطع عرضی
cross section area U سطح مقطع
box spar U تیرکهای با مقطع مربع
box section U مقطع قوسی سکل
work surfaces U سطح مقطع اصلی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
vintage model U الگوی مقطع زمانی
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
inelastic cross section U مقطع برخورد ناکشسان
cross section U سطح مقطع عرضی
intermediate frequency section U مقطع فرکانس میانی
egg shaped section U مقطع تخم مرغی
interrupted quick flashing light U چشمک زن تند مقطع
cross section U سطح مقطع موثر
horseshoe shaped section U مقطع نعل اسبی
work surface U سطح مقطع اصلی
transection U برش یا مقطع عرضی
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
syllabify U تقسیم به هجای مقطع کردن
uncurtailed bars U ارماتور بدون تقلیل مقطع
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
flumming U تنگ کردن مقطع جریان اب
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
winding crodd section U سطح مقطع سیم پیچی
podite U مقطع با بند پای بندپایان
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
con di nozzle U نازل موتورجت با مقطع همگرا
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
economic section U انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
syllabary U جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
three square U سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
poiseuille flow U جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
parallel aerofoil U ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
shadow U سایه
shadowing U سایه
shadowed U سایه
thanks to..... U در سایه
shade U سایه
umber U سایه
shadows U سایه
shades U سایه
shadowless U بی سایه
shadiness U سایه
sunshades U سایه
sunshade U سایه
shadings U سایه
auspices U سایه
umbra U سایه
cleek U سایه
umbrage U سایه
shading U سایه
tricked U خطوط
trick U خطوط
cotidal lines U خطوط هم مد
tricking U خطوط
shadows U شدو سایه
penumbra U نیم سایه
shadowing U شبح سایه
umbrageous [literary] <adj.> U سایه دار
shadowed U شبح سایه
shadows U شبح سایه
somber U سایه دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com