Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adjacent lines
U
خطهای مجاور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buffer duo
U
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe
U
مجاور مرزی مجاور
retrace lines
U
خطهای بازگشتی
active lines
U
خطهای فعال
handlines
U
خطهای کف دست
return lines
U
خطهای بازگشتی
rectilineal
U
دارای خطهای راست
papillary lines
U
خطهای برجسته انگشتها
to draw parallels
U
خطهای موازی کشیدن
mixtilineal
U
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
adjacent rows
U
ردیف های مجاور
[رج های مجاور]
hatched moulding
U
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
polygram
U
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
opisometer
U
الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
bar codes
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
point set curve
U
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
proximal
U
مجاور
contiguous
U
مجاور
neighbor
U
مجاور
nigh
U
مجاور
circumjucent
U
از هر سو مجاور
abutting
U
مجاور
near by
U
مجاور
coterminous
U
مجاور
appressed
U
مجاور
adjoining
U
مجاور
nearby
U
مجاور
vicinal
U
مجاور
conterminous
U
مجاور
adjacent
U
مجاور
vicinage
U
مجاور
vicinity
U
مجاور
next
U
مجاور
neighbouring
U
مجاور
adjoining
U
نزدیک مجاور
adjacent video
U
ویدئو مجاور
aduacent sound
U
صدای مجاور
adjacent
U
مجاور همسایه
neighbours
U
نزدیک مجاور
neighbour
U
نزدیک مجاور
contiguous zone
U
منطقه مجاور
neighbors
U
نزدیک مجاور
abuttal
U
زمین مجاور
abuting surface
U
سطح مجاور
proximal stimulus
U
محرک مجاور
collateral
U
همسایه مجاور
bordering
U
مجاور بودن
paranephric
U
مجاور کلیه
parahepatic
U
مجاور کبد
bordered
U
مجاور بودن
border
U
مجاور بودن
vicinal dihalide
U
دی هالید مجاور
adjoin
U
مجاور بودن
adjoined
U
مجاور بودن
adjoins
U
مجاور بودن
anal
U
مجاور مقعد
graveside
U
مجاور قبر
against
U
پیوسته مجاور
gravesides
U
مجاور قبر
abuttals
U
زمین مجاور
adjacent channel interfernce
U
تداخل کانال مجاور
surrounding
U
احاطه کننده مجاور
monkey chatter
U
تداخل کانال مجاور
adjacent point
نقطه های مجاور
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
allele
U
ژنهای ناهمسان مجاور
anchimeric assistance
U
کمک گروه مجاور
colocate
U
در مجاور هم قرار دادن
hand to hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
adjacent
U
دو میدان متصل به دو گروه مجاور
hand-to-hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
appressed
U
کاملا نزدیک و مجاور چیزی
hydro
U
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
nips
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
induces
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
I could have sworn that there was somebody in the next room .
U
می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
induced
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
overlap tell
U
رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
dotting
U
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous
U
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
dot
U
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
base pitch
U
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
triangulation
U
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
compass compensation
U
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
joggles
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com