English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unexpired risks U خطرات منتفی نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reserved for unexpired risks U ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
fall from grace <idiom> U منتفی شدن
to be disgraced U منتفی شدن
loosest U منتفی کردن
looser U منتفی کردن
loose U منتفی کردن
jumbo risks U خطرات بزرگ
all risks U تمام خطرات
against all risks U در براب کلیه خطرات
war risks U خطرات ناشی از جنگ
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
haggard U رام نشده
savage U رام نشده
savaged U رام نشده
unabridged U کوتاه نشده
savages U رام نشده
unclaimed U مطالبه نشده
undisturbed U مختل نشده
unadulterated U مخلوط نشده
unabridged U تلخیص نشده
unworn U استعمال نشده
uncut U بریده نشده
uncut U قطع نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unfulfilled U انجام نشده
uncut U از هم جدا نشده
uncommitted U تقبل نشده
unalloyed U الیاژ نشده
savaging U رام نشده
unchanged U عوض نشده
unquestioned U بحث نشده
unattached U اعزام نشده
unearned U کسب نشده
unquestioned U بررسی نشده
unguarded U حراست نشده
unguarded U حساب نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unpublished U چاپ نشده
unattached U توفیق نشده
unconnected U وصل نشده
wound less U زخمی نشده
unpaid U پرداخت نشده
uncontrolled U مهار نشده
uncontrolled U کنترل نشده
unbidden U دعوت نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
uninvited U دعوت نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unpublished U نشر نشده
unabated U کاسته نشده
roughdry U اطو نشده
undirected U هدایت نشده
intemerate U بی ناموس نشده
innascible U زایده نشده
inextinct U نیست نشده
inedited U چاپ نشده
inedited U منتشر نشده
increate U افریده نشده
unexploded U منفجر نشده
in sheets U صحافی نشده
in quires U صحافی نشده
imperforate U منگنه نشده
undefined U تعریف نشده
undeeded U در سندقید نشده
tenantless U اشغال نشده
the date was not specified U نشده بود
unaccommodated U فراهم نشده
unaccomplished U انجام نشده
unbacked U رام نشده
unbowed U سر کوب نشده
non switched line U خط گزینه نشده
uncircumcised U ختنه نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncoditioned U قطعی نشده
uncoditioned U شرط نشده
unleached U سفید نشده
unlicked U لیسیده نشده
unsought U کاوش نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unstudied U مطالعه نشده
unseen U مکشوف نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unwashed U شسته نشده
unsung U سروده نشده
unsung U ستایش نشده
unsung U خوانده نشده
unworn U کهنه نشده
unasked U سوال نشده
unpolished U پرداخت نشده
unsight U دیده نشده
unspotted U ننگین نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unnormalized U هنجار نشده
undisiplined U تربیت نشده
unpremediated U تصور نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaved U پس انداز نشده
autochthonous U جابجا نشده
unset U ثابت نشده
unshod U نعل نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
virgins U استفاده نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
virgin U استفاده نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unread U خوانده نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
inviolate U نقض نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
undetected U کشف نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
inexact U درست نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
unsettled U تصفیه نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unfinished U تمام نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
opens U واریز نشده
opened U واریز نشده
open U واریز نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
unbroken U رام نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
outstandingly U پرداخت نشده
outstandingly U تصفیه نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U واریز نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U واریز نشده
unmitigated U کاسته نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
uncharted U اکتشاف نشده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com