English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
jumbo risks U خطرات بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
all risks U تمام خطرات
war risks U خطرات ناشی از جنگ
against all risks U در براب کلیه خطرات
unexpired risks U خطرات منتفی نشده
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
reserved for unexpired risks U ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
massive U بزرگ
smallest U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
majestic U بزرگ
grossest U بزرگ
massively U بزرگ
grosses U بزرگ
small U بزرگ نه
big U بزرگ
vast U بزرگ
great U بزرگ
greatest U بزرگ
grossing U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
extensive U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
spankings U بزرگ
spanking U بزرگ
great- U بزرگ
hugeous U بزرگ
voluminous U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
propylon U در بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
megapod U بزرگ پا
gravest U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
bigger U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
doyennes U زن بزرگ
nonus U بزرگ
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
biggest U بزرگ
stour U بزرگ
long ton U تن بزرگ
mighty U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulkier U بزرگ
eminent U بزرگ
large sized U بزرگ
vasty U بزرگ
headmen U بزرگ
bulky U بزرگ
king size U بزرگ
mightiest U بزرگ
mightier U بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
swith U بزرگ
of a large size U بزرگ
dignified U بزرگ
large sized a U بزرگ
headman U بزرگ
grosser U بزرگ
majoring U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
full bottomed U بزرگ
jumbos U بزرگ
largest U بزرگ
wallopings U بزرگ
large U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
egregious U بزرگ
swingeing U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
decuman U بزرگ
jumbo U بزرگ
walloping U بزرگ
grossed U بزرگ
high U بزرگ
immane U بزرگ
gross U بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
larger U بزرگ
enormous U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
maximising U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
daito U شمشیر بزرگ
dalmatian U نوعی سگ بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
stull U لقمه بزرگ
dilate U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
bass drum U طبل بزرگ
grand father U پدر بزرگ
avous U پدر بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
long boat U کرجی بزرگ
lives of great men U مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
leading nations U ملتهای بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
largen vi U بزرگ شدن
bulldog U نوعی سگ بزرگ
billows U موج بزرگ اب
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
big league U لیگ بزرگ
billowed U موج بزرگ اب
big bang U انفجار بزرگ
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
largen U بزرگ کردن
dignitaries U شخص بزرگ
abbots U راهب بزرگ
cleek U قلاب بزرگ
caldron U کتری بزرگ
colosseum U سالن بزرگ
conger U مارماهی بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
major epilepsy U صرع بزرگ
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
abbot U راهب بزرگ
the wain U خرس بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
dignitary U شخص بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
charles's wain U خرس بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
bulk U قسمت بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
master mind U فکر بزرگ
main U بزرگ تمام
mandore U ماندولین بزرگ
main frame U کامپیوتر بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
enlarged U بزرگ کردن
bonefire U اتش بزرگ
enlarges U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
macrocephaly U بزرگ سری
magnifier U بزرگ ساز
magnifier U بزرگ کننده
amplified U بزرگ شدن
magnifcation U بزرگ سازی
amplifies U بزرگ شدن
amplify U بزرگ شدن
amplifying U بزرگ شدن
d. store U مغازه بزرگ
macrography U بزرگ نگاری
macrocyte U هاگدان بزرگ
largen U بزرگ شدن
grand mal U صرع بزرگ
great persons U مردمان بزرگ
great gross U قراص بزرگ
great depression U بحران بزرگ
great depression U رکود بزرگ
heavyweights U بزرگ و سنگین
zoom U بزرگ کردن
lump U بزرگ شدن
lumped U بزرگ شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com