English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
barging U خطا در تعیین مسیر قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
route U تعیین خط مسیر
routes U تعیین خط مسیر
redirection U تعیین مسیر
hauled U تغییر مسیر قایق
hauling U تغییر مسیر قایق
hauls U تغییر مسیر قایق
haul U تغییر مسیر قایق
intended track U مسیر تعیین شده هواپیما
input output redirection U تعیین مسیر ورودی- خروجی
routes U مسیر چیزیرا تعیین کردن
route U مسیر چیزیرا تعیین کردن
lay line U خط فرضی مسیر قایق به مقصد
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
visual omnidirectional range U سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
in irons U نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
overstand U بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
command heading U مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
privileged U مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
determination U تعیین
designation U تعیین
assignment of space U تعیین جا
designations U تعیین
appointments U تعیین
emplacement U تعیین جا
appointment U تعیین
specification U تعیین
formulation U تعیین
fixations U تعیین
fixation U تعیین
barged U قایق
ark U قایق
boats U قایق
lighters U قایق
barge U قایق
barges U قایق
lighter U قایق
boat U قایق
ferry boat U قایق
caique U قایق
outboard U قایق
bilge U کف قایق
boat tail U دم قایق
boatdeck U پل قایق
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
assignations U تعیین وقت
enumeration U تعیین شماره
specifies U تعیین کردن
specify U تعیین کردن
specifying U تعیین کردن
typification U تعیین نمونه
laid on <past-p.> U تعیین شده
completely specified U با تعیین کامل
demark U تعیین حدودکردن
appoints U تعیین کردن
appoint U تعیین کردن
abounded U تعیین حدودکردن
abounding U تعیین حدودکردن
emplacement U تعیین محل
determines U تعیین کردن
determine U تعیین کردن
slate U تعیین کردن
nomination U تعیین نامزدی
nominations U تعیین نامزدی
watermarks U تعیین میزان مد اب
watermark U تعیین میزان مد اب
assignation U تعیین وقت
abounds U تعیین حدودکردن
determining U تعیین کردن
provided <adj.> <past-p.> U تعیین شده
appraisals U تعیین قیمت
avow U شرط تعیین
appointe U تعیین کردن
income determination U تعیین درامد
assignability U قابل تعیین
determinants U تعیین کننده
indentification U تعیین هویت
tell off U تعیین کردن
avows U شرط تعیین
ascertian U تعیین کردن
determinant U تعیین کننده
avowing U شرط تعیین
determinative U تعیین کننده
determination coefficient U ضریب تعیین
appropriated <adj.> <past-p.> U تعیین شده
assignment of tasks U تعیین وفایف
range determination U تعیین مسافت
appraisal U تعیین قیمت
nominative U تعیین شده
demarcation U تعیین حدود
formulation U تعیین کردن
redirection U تعیین جهت
sex determination U تعیین جنسیت
determinable U قابل تعیین
titration U تعیین عیار
admensuration U تعیین اندازه
fix U تعیین کردن
frequency assignment U تعیین فرکانس
frequency allocation U تعیین فرکانس
identifies U تعیین کردن
quantification U تعیین خاصیت
assessment U تعیین مالیات
blood types U تعیین کردن
blood type U تعیین کردن
foreordainment U تعیین از پیش
assessments U تعیین مالیات
identified U تعیین کردن
budget determinant U تعیین بودجه
blood groups U تعیین کردن
coefficient of determination U ضریب تعیین
delimitation U تعیین حدود
frequency determination U تعیین فرکانس
crucially U تعیین کننده
crucial U تعیین کننده
assignment U تعیین تعدادسهمیه
indicating U تعیین کننده
identifying U تعیین کردن
identify U تعیین کردن
placement U تعیین شغل
location U تعیین محل جا
assignments U تعیین تعدادسهمیه
locations U تعیین محل جا
earmarked U تعیین شده
frequency designation U تعیین فرکانس
fixes U تعیین کردن
specified U تعیین شده
price determination U تعیین قیمت
orientation U تعیین جهت
orientation U تعیین موقعیت
signification U تعیین افهار
wage determination U تعیین دستمزد
moisture determination U تعیین رطوبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com