English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drip dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip-dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wring U چلاندن
wrest U چلاندن
wringing U چلاندن
crushes U چلاندن
crush U چلاندن
crushed U چلاندن
to give a wring U چلاندن
wrested U چلاندن
wrests U چلاندن
wrings U چلاندن
wresting U چلاندن
biased fabric U پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill U ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvases U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan U یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
squeezes U چلاندن فشار دادن
squeezed U چلاندن فشار دادن
squeeze U چلاندن فشار دادن
squeezing U چلاندن فشار دادن
sarcenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
wringer U ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
To smooth out a cloth by ironing it . U پارچه را با اطوصاف کردن
fagot U ریشه کردن حاشیه پارچه
calico printing U عمل باسمه کردن پارچه
faggot U ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots U ریشه کردن حاشیه پارچه
yarn dye U نخ پارچه بافی را رنگ کردن
woof U پارچه کتانی دارای پود کردن
tassels U پارچه برای تمیز کردن تیر
woofs U پارچه کتانی دارای پود کردن
tassel U پارچه برای تمیز کردن تیر
mopping U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
mops U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to unstitch something [sewing] U کوکی [بخیه ای] را باز کردن [دوختن پارچه] [فناوری بافندگی]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
deice U بدون یخ کردن
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
delouses U بدون شپش کردن
depolarize U بدون قطب کردن
denitrify U بدون نیترات کردن
delousing U بدون شپش کردن
disequilibrate U بدون تعادل کردن
unseam U بدون درز کردن
degum U بدون صمغ کردن
deloused U بدون شپش کردن
delouse U بدون شپش کردن
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
ad-lib U بدون نوشته صحبت کردن
live in a small way U بدون سر و صدا زندگی کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbing U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs U بدون نوشته صحبت کردن
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
unvoice U بدون صدا ادا کردن
ad-libbed U بدون نوشته صحبت کردن
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
spatulas U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
glide U پرواز کردن بدون نیروی موتور
cohabit U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
glided U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides U پرواز کردن بدون نیروی موتور
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to make a grab at women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
cold turkey <idiom> U ترک کردن اعتیاد بدون دارو
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
to grope women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to feel women up U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabits U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabiting U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabited U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
do without <idiom> U بدون هیچ چیزی کار کردن
roughdry U بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
Give the benefit of the doubt <idiom> U [باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
free lance U کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
to do without any thing U ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
pirating U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
To play for love . U عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
pirates U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
goose step U رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
pirate U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
seamless integration U فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
velure U پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
fanning U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
fans U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
earom U Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
stuff U پارچه
solids U یک پارچه
stuffed U پارچه
stuffs U پارچه
manta U پارچه
moir U پارچه
solid U یک پارچه
solidungular U یک پارچه سم
consolidated U یک پارچه
moire U پارچه
monolithic U یک پارچه
cloths U پارچه
fabric U پارچه
textiles U پارچه
fabrics U پارچه
cloth U پارچه
textile U پارچه
three piece U سه پارچه
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
khaki U پارچه ارتشی
aba U پارچه عبایی
organdie U پارچه ارگاندی
wigan U پارچه استری
suede U پارچه جیر
twill U پارچه جناغی
bagging U پارچه کیسهای
canvas top U پارچه کرباسی
pole mast U دیرک یک پارچه
varnished cambric U پارچه اغشته
trousering U پارچه شلواری
varnished cloth U پارچه اغشته
jute fabric U پارچه چتایی
textile U پارچه بافته
monoliths U ستون یک پارچه
garnish U پارچه سفید
impregnated cloth U پارچه اغشته
rag doll U عروسک پارچه یی
double cloth U پارچه دولا
cilice U پارچه مویی
suiting U پارچه لباسی
oil cloth U پارچه مشمعی
lutestring U پارچه براق
lustring U پارچه براق
linen U پارچه کتانی
skirting U پارچه دامنی
piece part U قطعه یک پارچه
monolith U ستون یک پارچه
garnished U پارچه سفید
garnishes U پارچه سفید
textiles U پارچه بافته
organdy U پارچه ارگاندی
macintosh U پارچه بارانی
skirtings U پارچه دامنی
cloth merchant U پارچه فروش
rep U پارچه مبلی
drapery U پارچه فروشی
canvases U پارچه برزنتی
nomex U پارچه ضد اتش
drapers U پارچه فروش
plaids U پارچه پیچازی
shoddy U پارچه پست
plaid U پارچه پیچازی
draperies U پارچه فروشی
cotton U پارچه نخی
cottons U پارچه نخی
drapery U پارچه بافی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com