Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cassock
U
خرقه پوش کشیش
cassocks
U
خرقه پوش کشیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
U
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
kaftan
U
خرقه
gown
U
خرقه
cloaking
U
خرقه
cloaks
U
خرقه
gowns
U
خرقه
stole
U
خرقه
cloak
U
خرقه
cloaked
U
خرقه
pelisse
U
خرقه زنانه
dalmatic
U
خرقه استین گشاد
chimere
U
خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
padres
U
کشیش
ecclesiastics
U
کشیش
hieratic
U
کشیش
evengelist
U
کشیش
herdsman
U
کشیش
padre
U
کشیش
abbe
U
کشیش
provost
U
کشیش
priests
U
کشیش
ecclesiastic
U
کشیش
herdsmen
U
کشیش
provosts
U
کشیش
druids
U
کشیش
clergyman
U
کشیش
clergymen
U
کشیش
priest
U
کشیش
churchmen
U
کشیش
churchman
U
کشیش
predicant
U
کشیش
druid
U
کشیش
cleric
U
کشیش
clerics
U
کشیش
presbyterate
U
کشیش
priesthood
U
مقام کشیش
sacerdocy
U
کشیش منشی
shaveling
U
سرتراشیده کشیش
sacerdotalism
U
کشیش مابی
officiant
U
کشیش سرپرست
high priest
U
کشیش اعظم
holy joe
U
کشیش دهکده
right reverend
U
جناب کشیش
residentiary
U
کشیش مقیم
lay brother
U
نیمچه کشیش
clerkly
U
وابسته به کشیش
archpriest
U
کشیش بزرگ
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
acolytes
U
دستیار کشیش
hedge priest
U
کشیش روستا
priestcraft
U
کشیش بازی
priestlike
U
کشیش وار
priestliness
U
کشیش مابی
acolyte
U
دستیار کشیش
rectors
U
کشیش بخش
presbyteries
U
خانه کشیش
lamas
U
کشیش بودایی
lama
U
کشیش بودایی
parson
U
کشیش بخش
Reverend
U
جناب کشیش
vicar
U
کشیش بخش
parsons
U
کشیش بخش
presbytery
U
خانه کشیش
vicars
U
کشیش بخش
rector
U
کشیش بخش
primate
U
کشیش ارشد
priesthood
U
کشیش بودن
officiating priest
U
کشیش پیش نماز
rectory
U
خانه کشیش بخش
chancels
U
جای مخصوص کشیش
chancel
U
جای مخصوص کشیش
kirkman
U
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
parsonage
U
قلمرو کشیش بخش
lamaistic
U
وابسته به کشیش بودایی
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
curates
U
معاون کشیش بخش
pardoner
U
کشیش امرزنده گناه
parsonages
U
قلمرو کشیش بخش
curate
U
معاون کشیش بخش
prsbytery
U
محل جلوس کشیش
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
pontiffs
U
کشیش بزرگ پاپ
Imhotep
U
کشیش
[دربار مصر]
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
divine
U
کشیش استنباط کردن
divined
U
کشیش استنباط کردن
divines
U
کشیش استنباط کردن
divining
U
کشیش استنباط کردن
rectories
U
خانه کشیش بخش
ministers
U
وزیر مختار کشیش .
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
minister
U
وزیر مختار کشیش .
rectrix
U
بانوی کشیش بخش
pontiff
U
کشیش بزرگ پاپ
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
curacy
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
manses
U
محل سکنی خانه کشیش
manse
U
محل سکنی خانه کشیش
curacies
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
he was ordained priest
U
اورا بسمت کشیش گماشتند
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
tunicle
U
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parishes
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign
U
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo
U
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
U
چوپان وار کشیش وار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com