Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plaster charge
U
خرج انفجاری افشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
spraying
U
افشان
sprayed
U
افشان
spray
U
افشان
fog nozzle
U
مه افشان
sprays
U
افشان
multicore
U
افشان
curved design
U
افشان
benign scarlet fever
U
گل افشان
multi conductor cable
U
کابل افشان
corn drill
U
بذر افشان
panicle
U
ارایش افشان
injector
U
نفت افشان
multicore cable
U
کابل افشان
seeder
U
بذر افشان
relucent
U
نور افشان
irradiant
U
نور افشان
polliniferous
U
گرده افشان
pollinizer
U
گرده افشان
beehive shaped charge
U
خرج افشان
corn dril
U
تخم افشان
winnowwing fan
U
باد افشان
pollinator
U
گرده افشان
atomisers
U
سوخت افشان
atomizer
U
سوخت افشان
atomizers
U
سوخت افشان
sowing machine
U
بذر افشان
sower
U
تخم افشان
braided wire
U
سیم افشان
shrapnel
U
گلوله افشان
eruptive
U
انفجاری
volcanic
U
انفجاری
eruptional
U
انفجاری
fluidize
U
باد افشان ساختن
luculent
U
نور افشان واضح
self fruitful
U
بخود بخودگرده افشان
puffballs
U
سماروق گرده افشان
puffball
U
سماروق گرده افشان
canister
U
محفظه گلوله افشان
fragmentation
U
ضد نفر گلوله افشان
beehive
U
گلوله افشان شراپنل
beehives
U
گلوله افشان شراپنل
radioisotope
U
ایزوتوپ پرتو افشان
winnow
U
باد افشان کردن
pollenizer
U
درخت نر گرده افشان
pollenizer
U
درخت گرده افشان
canisters
U
محفظه گلوله افشان
explosive power
U
توان انفجاری
explosive rivet
U
پرچ انفجاری
explosive train
U
فتیله انفجاری
explosive welding
U
جوشکاری انفجاری
detonating fuse
U
فیوز انفجاری
shrapnel shell
U
گلوله انفجاری
forging burst
U
اهنگری انفجاری
ignitor
U
فتیله انفجاری
primacord
U
فتیله انفجاری
explosive bolt
U
پیچ انفجاری
fireball
U
گلوله انفجاری
blasting fuze
U
ماسوره انفجاری
blasting fuse
U
اتشباری انفجاری
blooms
U
رشد انفجاری
bloomed
U
رشد انفجاری
bloom
U
رشد انفجاری
booby-traps
U
تله انفجاری
booby-trapping
U
تله انفجاری
booby trap
U
تله انفجاری
booby-trapped
U
تله انفجاری
booby-trap
U
تله انفجاری
fireballs
U
گلوله انفجاری
blasting gelatin
U
ژلاتین انفجاری
blow out fuse
U
فیوز انفجاری
explosive bolt
U
سه راهی انفجاری
destructor
U
چاشنی انفجاری
demolition belt
U
کمربند انفجاری
detonating cord
U
فتیله انفجاری
bursting charge
U
بار انفجاری
burst force
U
نیروی انفجاری
brisance
U
ضربه انفجاری
shrapnel
U
گلوله انفجاری
paniculate
U
خوشهای دارای گلهای افشان
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
booby-trap
U
تله انفجاری کردن
booby trap
U
تله انفجاری کردن
booby-trapping
U
تله انفجاری کردن
explosive forming
U
شکل دادن انفجاری
booby-traps
U
تله انفجاری کردن
combination circuit
U
مدار انفجاری مرکب
booby-trapped
U
تله انفجاری کردن
mining effect
U
اثر انفجاری مین
seedsman
U
بذر افشان تخم گیاه فروش
trap mine
U
مین تله انفجاری شده
actuate
U
به کارانداختن سیستم انفجاری مین
destructor
U
منفجر کننده عامل انفجاری
boobytrapped mine
U
مین تله انفجاری شده
render safe
U
بی اثرکردن مین یا وسایل انفجاری یا بمب
weapon alpha
U
نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
egg
U
بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
chug
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugged
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
sticky charge
U
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
monroe effect
U
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
scattered design
U
طرح افشان
[طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
Reihan
U
ریحان
[شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
flower design
U
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
khatayi
U
طرح یا گل های ختائی
[این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com