Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to lostleather
U
خراشیدگی در پوست داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abrasion
U
خراشیدگی
abrasion
U
خراشیدگی
abrasions
U
خراشیدگی
rasure
U
زدودگی خراشیدگی
abrasions
U
ساییدگی خراشیدگی
abrasions
U
ساییدن خراشیدگی
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel
U
پوست انداختن پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
barks
U
پوست
cortices
U
پوست
peeling
U
پوست
strippers
U
پوست کن
skinning
U
پوست
skinned
U
پوست
bark
U
پوست
cortex
U
پوست
skin
U
پوست
barking
U
پوست
flayer
U
پوست کن
scalp
U
پوست سر
barked
U
پوست
glume
U
پوست
hulls
U
پوست
hide
U
پوست
swanskin
U
پوست قو
hull
U
پوست
skinner
U
پوست کن
skinless
U
بی پوست
tegmen
U
پوست
hides
U
پوست
integument
U
پوست
husks
U
پوست
husk
U
پوست
skins
U
پوست
peel
پوست
stripper
U
پوست کن
parer
U
پوست کن
goatskins
U
پوست بز
goatskin
U
پوست بز
rinds
U
پوست
tunc
U
پوست
encrustation
U
پوست
cuticle
U
پوست
peltry
U
پوست
shells
U
پوست
shelling
U
پوست
rind
U
پوست
neurilemma or lema
U
پوست پی
shell
U
پوست
encrustations
U
پوست
tegmentum
U
پوست
dermis
U
پوست
goats
U
پوست بز
goat
U
پوست بز
shale
U
پوست
peels
U
پوست
crustal
U
پوست
dermatalgia
U
پوست
parchment
U
کاغذ پوست
erythema
U
التهاب پوست
Afrikaner
U
سفید پوست
peeler
U
پوست کننده
peelers
U
پوست کننده
webbed
U
پوست دار
dermatographia
U
پوست نگاری
whity
U
سفید پوست
excoriate
U
پوست کندن از
ethiope
U
سیاه پوست
encrustations
U
پوست زخم
excoriation
U
پوست رفتگی
derm
U
زیر پوست
decorticate
U
پوست کندن از
exuviate
U
پوست انداختن
unhusk
U
پوست کندن
encrustation
U
پوست زخم
ethiopian
U
سیاه پوست
crocodiles
U
پوست سوسمار
dermoidal
U
پوست مانند
crocodile
U
پوست سوسمار
Afrikaners
U
سفید پوست
excorticate
U
پوست کندن
entoderm
U
درون پوست
ecdysis
U
پوست اندازی
dry bones
U
پوست واستخوان
drumhead
U
پوست طبل
drum head
U
پوست طبل
desquamate
U
پوست ریختن
bearskin
U
پوست خرس
bearskins
U
پوست خرس
desquamate
U
پوست انداختن
dermatosis
U
اماس پوست
dermatozoa
U
انگلهای پوست
dermoid
U
شبیه پوست
dermotropic
U
پوست گرای
dermoid
U
پوست مانند
dermotropic
U
متمایل به پوست
ecdysis
U
پوست ریختن
ectorderm
U
برون پوست
dermatopathy
U
ناخوشی پوست
endoderm
U
درون پوست
slough
U
پوست مار
slough
U
پوست سبوس
maces
U
پوست جوز
sheepskin
U
پوست گوسفند
whitey
U
سفید پوست
dermatography
U
شرح پوست
dermatoid
U
پوست مانند
parchmenty
U
پوست مانند
mace
U
پوست جوز
dermatology
U
پوست شناسی
egg shell
U
پوست تخم
transcutaneal
U
عبورکننده از پوست
dermoidal
U
شبیه پوست
peel
U
پوست کندن
malacodermous
U
نرم پوست
ross
U
پوست کندن
ross
U
پوست درخت
malicorium
U
پوست انار
rhytidome
U
پوست درخت
melanic
U
سیاه پوست
melanotic
U
سیاه پوست
mesoderm
U
میان پوست
moleskin
U
پوست کورموش
molt
U
پوست اندازی
scalable
U
پوست کندنی
scarf skin
U
پوست برونی
bran
U
پوست گندم
peels
U
پوست انداختن
peels
U
پوست کندن
kid skin
U
پوست بزغاله
kipskin
U
دسته پوست
rawhide
U
پوست خام
rawhides
U
پوست خام
scscalable
U
پوست کندنی
peeling
U
پوست انداختن
slouch
U
پوست انداختن
slouched
U
پوست انداختن
periderm
U
پوست اطراف
periderm
U
پوست برونی
percutaneous
U
از راه پوست
peltmonger
U
پوست فروش
oxhide
U
پوست گاو
parer
U
پوست تراش
parachroma
U
بیرنگی پوست
papillose
U
مانندبرامدگی پوست
pachydermatous
U
ستبر پوست
pachydermatous
U
پوست کلفت
onionskin
U
پوست پیاز
phyma
U
برامدگی پوست
pityriasis
U
شوره پوست
slouches
U
پوست انداختن
slouching
U
پوست انداختن
molted
U
پوست انداختن
molting
U
پوست انداختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com