Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
informer
U
خبر رسان کاراگاه
informers
U
خبر رسان کاراگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood hound
U
کاراگاه
sherlock
U
کاراگاه
detective
U
کاراگاه
searcher
U
کاراگاه
gumshoe
U
کاراگاه
bloodhounds
U
کاراگاه
bloodhound
U
کاراگاه
sleuths
U
کاراگاه
sleuth
U
کاراگاه
detectives
U
کاراگاه
detector
U
کاراگاه
detectors
U
کاراگاه
searchers
U
کاراگاه
private detective
U
کاراگاه خصوصی
beagles
U
جاسوس کاراگاه
beagle
U
جاسوس کاراگاه
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
sleuthhound
U
کاراگاه زبردست
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
eyeing
U
مرکز هر چیزی کاراگاه
eye
U
مرکز هر چیزی کاراگاه
eyes
U
مرکز هر چیزی کاراگاه
eying
U
مرکز هر چیزی کاراگاه
plain clothes man
U
کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
exhaust in jector
U
اب رسان
paper boy
U
روزنامه رسان
victualler
U
خواربار رسان
masseuse
U
پیغام رسان
paper boys
U
روزنامه رسان
acid freeder
U
اسید رسان
soniferous
U
صدا رسان
nocent
U
زیان رسان
pursuivant
U
نامه رسان
feeding cloth
U
پنبه رسان
illative
U
نتیجه رسان
mailer
U
نامه رسان
nobbeing
U
اسیب رسان
pesky
U
ازار رسان
data medium
U
داده رسان
carburator
U
سوخت رسان
provisioner
U
توشه رسان
feeding cloth
U
مایه رسان
injurious
U
اسیب رسان
purveyors
U
اذوقه رسان
purveyor
U
اذوقه رسان
mailmen
U
نامه رسان
mailman
U
نامه رسان
deleterious
U
اسیب رسان
waterworks
U
دستگاه اب رسان
mail
U
نامه رسان
mails
U
نامه رسان
sutler
U
اذوقه رسان
feeder
U
توپ رسان
feeders
U
سوخت رسان
feeder
U
سوخت رسان
feeders
U
توپ رسان
caterers
U
اذوقه رسان
caterer
U
اذوقه رسان
feeders
U
گوی رسان
feeder
U
گوی رسان
informant
U
خبر رسان مخبر
sleeping partners
U
شریک سرمایه رسان
sleeping partner
U
شریک سرمایه رسان
post
U
نامه رسان پستچی
posts
U
نامه رسان پستچی
posted
U
نامه رسان پستچی
post-
U
نامه رسان پستچی
silent partner
U
شریک سرمایه رسان
informants
U
خبر رسان مخبر
productive of annoyance
U
زحمت رسان ازارنده
feeder vessel
U
کشتی سوخت رسان
intelligencer
U
خبر رسان جاسوس
prompt book
U
نسخه سخن رسان
letter carrier
U
نامه رسان پستچی
prompt box
U
جای سخن رسان یا سوفلور
evangelists
U
صاحب انجیل مژده رسان
illation
U
نتیجه رسان منتج شونده
evangelist
U
صاحب انجیل مژده رسان
prejudicial
U
زیان رسان تبعیض امیز
prejudicious
U
زیان رسان تبعیض امیز
malignant
U
زیان اور صدمه رسان
postboy
U
چاپار چابک سوار نامه رسان
stratotanker
U
نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com