English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gley U خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chromium U فلزی سخت وخاکستری رنگ
grysbok U بزکوهی کوچک وخاکستری رنگ درافریقای جنوبی
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
cohesive U چسبناک
sticking U چسبناک
pasty U چسبناک
pasties U چسبناک
goo U چسبناک
inviscid U چسبناک
limy U چسبناک
muculent U چسبناک
tacky U چسبناک
resinous U چسبناک
gooey U چسبناک
viscous U چسبناک
glaireous U چسبناک
sticky U چسبناک
adhesive force U چسبناک
cloggy U چسبناک
dauby U چسبناک
sizy U چسبناک
slab U چسبناک
viscid U چسبناک
self-adhesive U چسبناک
stick U چسبناک
adhesives U چسبناک
adhesive U چسبناک
slabs U چسبناک
viscose U چسبناک
thready U نازک چسبناک
stringy U نخ مانند چسبناک
jammy U چسبناک لوچ
cohesive soil U خاک چسبناک
cohesive soil U زمین چسبناک
grume U مایع چسبناک
smeary U چرب چسبناک
sticky slag U سرباره چسبناک
sticky U چسبناک کردن
sticky slag U شلاکه چسبناک
cloggy snow U برف چسبناک
stick-on U چسبنده چسبناک
string U چسبناک دراز
lime U چسبناک کردن اغشتن
limes U چسبناک کردن اغشتن
slosh U غذای چسبناک مشروب لزج
sloshes U غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing U غذای چسبناک مشروب لزج
gliadin U قسمت چسبناک و لزج گلوتن
glairy U مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
slime U چیز چسبناک لجن مال کردن
Band-Aid U نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aids U نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
oblique U مایل
oblique U مایل کج
pitching U مایل
bevel U مایل
sideling U مایل
rathe U مایل
rath U مایل
studious of doing a thing U مایل
loxodrome U خط مایل
italic U مایل
inclinable U مایل
nothing loath U مایل
studious to do a thing U مایل
willful U مایل
propense U مایل
lickerish U مایل
f. of books U مایل به کت اب
declivous U مایل
bevel U پخ مایل
slantingly U کج یا مایل
sidling U مایل
bevelled U مایل
skews U مایل
slanting U مایل
inclined U مایل
desirous U مایل
agreeable U مایل
interested U مایل
gauche U مایل
sloping U مایل
miles U مایل
mile U مایل
skew U مایل
skewing U مایل
willing U مایل
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
greeny U مایل بسبز
caramel U مایل به قرمز
oblique perspective U پرسپکتیو مایل
geographical mile U مایل جغرافیایی
he has a good mind U مایل است
cant U سطح مایل
centripetal U مایل به مرکز
flavescent U مایل بزردی
wilful U مشتاق مایل
the mast has raked U مایل شدن
chamfer U مایل شدن
gaff U میله مایل
comatant U مایل بجنگ
oblique system U سیستم مایل
he is f. her U مایل اوست
he was found of her U مایل او بود
caramels U مایل به قرمز
solicitous U مایل نگران
oblique lattice U شبکه مایل
side flow weir U سر ریز مایل
oblique projection U تصویر مایل
oblique rotation U چرخش مایل
oblique section U مقطع مایل
obliquely U بطور مایل
oppositive U مایل به ضدیت
recessive U مایل ببازگشت
mile ohm U مایل- اهم
slant range U برد مایل
statute mile U مایل رسمی
sourish U مایل به ترشی
incline plane U سطح مایل
inclined compression U فشار مایل
inclined drilling U حفاری مایل
inclined face of dam U نمای مایل سد
solicitous to go U مایل به رفتن
nautical miles U مایل دریایی
nautical mile U مایل دریایی
viridescent U مایل به سبز
solicitously U مایل نگران
lief U مطلوب مایل
reddish U مایل بقرمز
fond U مایل مشتاق
fonder U مایل مشتاق
likes U مایل بودن
awry U بطور مایل
fondest U مایل مشتاق
bitterish U مایل به تلخی
xanthic U مایل به زردی
purply U مایل به ارغوانی
whity U مایل به سفید
whitey U مایل به سفید
purplish U مایل به ارغوانی
to incline to green U یا مایل بودن
liked U مایل بودن
greyish U مایل به خاکستری
aslant U حرکت مایل
aslant U بطور مایل
blueish U مایل به ابی
albescent U مایل به سفیدی
bluish U مایل به ابی
the mast has raked U مایل کردن
like U مایل بودن
three point perspective U پرسپکتیو مایل
yellowish U مایل بزردی
isabella U زرد مایل به خاکستری
inclined shear plane U سطح برش مایل
purple red U قرمز مایل به ارغوانی
homosexuals U مایل به جنس خود
homosexual U مایل به جنس خود
sloping barrel vault U سقف گهوارهای مایل
baying U سرخ مایل به قرمز
pinkish U مایل به رنگ صورتی
isabel U زرد مایل به خاکستری
green with a blue tint U سبز مایل به ابی
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
roll piercing process U روش نورد مایل
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
pea green U زرد مایل بسبز
canescent U سفید مایل به تار
suntan U قهوه مایل بسرخ
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
mph U مخفف مایل در ساعت
suntans U قهوه مایل بسرخ
auburn U قهوهای مایل به قرمز
luteovirescent U زرد مایل بسبز
sloping barrel vault U طاق ضربی مایل
low oblique U عکس مایل پایین
he was not inclined to go U مایل برفتن نبود
reddish U مایل بسرخی زننده
bayed U سرخ مایل به قرمز
brownish U مایل به قهوهای یاخرمایی
bay U سرخ مایل به قرمز
rubicund U رنگ مایل به قرمز
scarlet U قرمز مایل به زرد
griseous U خاکستری مایل به ابی
grege U اردهای مایل به خاکستری
bays U سرخ مایل به قرمز
tattletale gray U سفید مایل بخاکستری
hoary U سفید مایل به خاکستری
umber قهوه ای مایل به زرد
he is indisposed to go U مایل نیست برود
he is not willing to go U مایل برفتن نیست
he was found of her U باو مایل بود
inclined coil meter U سنجه با پیچک مایل
inclined barrel arch U طاق ضربی مایل
inclined barrel arch U طاق گهوارهای مایل
buffyy U مایل به رنگ نخودی
they canŠif they so wishŠ..... U اگر مایل باشندمیتوانند...........
to be prepared to go U مایل به رفتن بودن
incilnable to do something U مایل کردن بکاری
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com