Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overbreak
U
خاکبرداری اضافه برنیمرخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
excavates
U
خاکبرداری
excavated
U
خاکبرداری
excavate
U
خاکبرداری
excavation
U
خاکبرداری
cut
U
خاکبرداری
cuts
U
خاکبرداری
excavating
U
خاکبرداری
railings
U
خاکبرداری باریل
railing
U
خاکبرداری باریل
slope of cutting
U
شیروانی خاکبرداری
borrow pit
U
گود خاکبرداری
borrow pit
U
چاله خاکبرداری
hoes
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
intercepting ditch
U
ابرو بالای خاکبرداری
hoe
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoed
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
excavation in river bed
U
خاکبرداری در بستر رودخانه
hoeing
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
dredging
U
خاکبرداری زیر ابی
landscaping
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscape
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaped
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscapes
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
borrow pit
U
محل خاکبرداری جهت استفاده خاک ان درخاکریز
pusher tractor
U
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
additions
U
اضافه
excesses
U
اضافه
extra
<adj.>
U
اضافه
special
<adj.>
U
اضافه
extra
U
اضافه
extra-
U
اضافه
in addition to
<prep.>
U
به اضافه
addition
U
اضافه
excess
U
اضافه
surplus
U
اضافه
spare
U
اضافه
extras
U
اضافه
spared
U
اضافه
augmentation
U
اضافه
plusage
U
اضافه
plussage
U
اضافه
overplus
U
اضافه
increase
U
اضافه
in a. to
U
به اضافه
increscent
U
اضافه
surpluses
U
اضافه
increases
U
اضافه
increased
U
اضافه
budget surplus
U
اضافه بودجه
confession and avoidance
U
به ان اضافه میکند
gen
U
حالت اضافه
superimposable
U
اضافه شدنی
superimposable
U
قابل اضافه
affix
U
اضافه نمودن
affixed
U
اضافه نمودن
overpotential
U
اضافه ولتاژ
excess luggage
U
اضافه بار
excess price
U
اضافه قیمت
affixing
U
اضافه نمودن
margin product
U
اضافه محصول
excess
U
اضافه مازاد
imburse
U
اضافه کردن
excesses
U
اضافه مازاد
over load
U
اضافه بار
add
U
اضافه کردن
adding
U
اضافه کردن
adds
U
اضافه کردن
exeed
U
اضافه شدن از
overproduction
U
اضافه تولید
overtimer
U
اضافه کار کن
affixes
U
اضافه نمودن
prepositions
U
حرف اضافه
surtax
U
اضافه مالیات
preposition
U
حرف اضافه
overcharges
U
اضافه هزینه
added
U
اضافه شده
genitive
U
حالت اضافه
eke
U
اضافه کردن بر
step up
U
اضافه کردن
overcharging
U
اضافه هزینه
overcharged
U
اضافه هزینه
overcharge
U
اضافه هزینه
possessives
U
حالت اضافه
service charge
U
اضافه کار
overvoltage
U
اضافه ولتاژ
overload
U
اضافه بار
overload
U
اضافه فرفیت
overloaded
U
اضافه بار
overloaded
U
اضافه فرفیت
overloads
U
اضافه بار
overloads
U
اضافه فرفیت
added to that
U
اضافه بران
possessive
U
حالت اضافه
in addition
<adv.>
U
اضافه بر این
overloading
U
اضافه بار
overloading
U
اضافه فرفیت
premium
U
اضافه ارزش
on top of that
<adv.>
U
اضافه بر این
premiums
U
اضافه ارزش
overdrafts
U
اضافه برداشت
on to
<adv.>
U
اضافه بر این
forby
<adv.>
U
اضافه بر این
besides
<adv.>
U
اضافه بر این
overshoot
U
اضافه جهش
overloading
U
اضافه بارگذاری
access
U
الحاق اضافه
overpopulation
U
اضافه جمعیت
moreover
<adv.>
U
اضافه بر این
accessing
U
الحاق اضافه
on top of this
<adv.>
U
اضافه بر این
over and above
<adv.>
U
اضافه بر این
what is more
<adv.>
U
اضافه بر این
further
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
furthermore
<adv.>
U
اضافه بر این
accesses
U
الحاق اضافه
accessed
U
الحاق اضافه
overshooting
U
اضافه جهش
widening
U
اضافه پهنا
overshoots
U
اضافه جهش
beyond that
<adv.>
U
اضافه بر این
overdraft
U
اضافه برداشت
subjoin
U
اضافه کردن
surcharges
U
اضافه بار
overloading
U
بارگذاری اضافه
surcharges
U
اضافه بها
surcharge
U
اضافه بار
overtime
U
اضافه کاری
overtime
U
اضافه کار
surcharge
U
اضافه بها
salary increase
U
اضافه حقوق
per
U
حروف اضافه
append
U
اضافه کردن
aside from that
<adv.>
U
اضافه بر این
also
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
add
U
اضافه کردن
additionally
<adv.>
U
اضافه بر این
play down
U
بازی در وقت اضافه
not to mention ...
<idiom>
U
به اضافه اینکه ... است
additional bed
[accommodation of persons]
U
تخت خواب اضافه
extra bed
U
تخت خواب اضافه
repositional
U
مانند حرف اضافه
effusions
U
اضافه جریان بزور
effusion
U
اضافه جریان بزور
postpositive preposition
U
حرف اضافه الحاقی
prepositionally
U
بطور حرف اضافه
over time pay
U
پول اضافه کار
over time pay
U
مزد اضافه کاری
run up
<idiom>
U
به مقدارچیزی اضافه کردن
over reinforcement
U
اضافه ارماتورگذاری شده
capital gains
U
اضافه ارزش سرمایه
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
import surcharge
U
حقوق گمرکی اضافه
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
perquisite
U
عایدی اضافه برحقوق
superelevation
U
بلندی بر اضافه ارتفاع
overload circuit switch
U
فیوز اضافه بار
overload principle
U
اصل اضافه باری
perquisites
U
عایدی اضافه برحقوق
overload circuit breaker
U
فیوز اضافه بار
add in memory
اضافه کردن به حافظه
non-add subtotal
اضافه نکردن به زیرکل
not to say ...
<idiom>
U
به اضافه اینکه ... است
throw in
<idiom>
U
اضافه دادن یا گذاشتن
net worth tax
U
مالیات بر اضافه ارزش دارائی
inseparable preposition
U
حرف اضافه لازم یا جدانشدنی
accession
U
شیی ء اضافه یا الحاق شده
leap day
U
روز اضافه در سال کبیسه
cost plus
U
اضافه بر بهای تمام شده
height money
U
اضافه بهای کار در ارتفاع
over issue
U
اضافه براعتبار رواج دادن
forfeiture of premiums
U
ضرر اضافه ارزش سهام
collection of premiums
U
وصول اضافه ارزش سهام
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
overtime pay
U
مزد یا حقوق اضافه کاری
overshoot
U
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
put in
<idiom>
U
اضافه چیزی که قبلا گفته شد
raises
U
ترقی دادن اضافه حقوق
raise
U
ترقی دادن اضافه حقوق
unjustified
U
که با کامپیوتر اضافه شده است
overshooting
U
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
overshoots
U
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
latent
U
اضافه ازفرفیت بار موجود
let off steam
<idiom>
U
ازدست دادن انرژی اضافه
toincrease any one's salary
U
اضافه حقوق بکسی دادن
spare
U
ذخیره اضافه براحتیاج انی
ring up
<idiom>
U
اضافه کردن آمار پولی
spared
U
ذخیره اضافه براحتیاج انی
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
premium statement
U
صورت اضافه ارزش سهام
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
repositional
U
با حروف اضافه اغاز شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com