Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subfamily
U
خانواده فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
clans
U
خانواده
families
U
خانواده
ilk
U
خانواده
gens
U
خانواده
wife
U
خانواده
households
U
خانواده
household
U
خانواده
clan
U
خانواده
family
U
خانواده
menage
U
خانواده
the girls
U
دخترهای یک خانواده
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
broken home
U
خانواده گسیخته
broken homes
U
خانواده گسیخته
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
nuclear families
U
خانواده هستهای
nuclear family
U
خانواده هستهای
accipitres
U
خانواده لاشخوران
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
home visit
U
بازدید خانواده
member of a family
U
عضو خانواده
crustacean
U
خانواده خرچنگ
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
family planning
U
تنظیم خانواده
paterfamilias
U
سالار خانواده
sheik
U
رئیس خانواده
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
penates
U
خدایان خانواده
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
patriarchate
U
ریاست خانواده
horseflesh
U
خانواده اسب
mustelidea
U
خانواده سمور
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
patriarch
U
رئیس خانواده
apiaceae
U
خانواده چتریان
arachnida
U
خانواده کارتنه
crustacea
U
خانواده خرچنگ
family therapy
U
خانواده درمانی
family structure
U
ساخت خانواده
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
culex
U
خانواده پشه
familial
U
مربوط به خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
family law
U
حقوق خانواده
culicidae
U
خانواده پشه
ecomania
U
بیزاری از خانواده
family expenditure
U
هزینه خانواده
family budget
U
بودجه خانواده
font family
U
خانواده فونت
gas family
U
خانواده گاز
batrachia
U
خانواده غوکان
patriarchs
U
رئیس خانواده
circuit family
U
خانواده مداری
citrus
U
خانواده مرکبات
clannishness
U
خانواده پرستی
clansman
U
عضو خانواده
computer family
U
خانواده کامپیوتر
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
consanguine family
U
خانواده هم خون
strips
U
موسس خانواده
goodman
U
بزرگ خانواده
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
extended family
U
خانواده گسترده
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
royalty
U
از خانواده سلطنتی
matriarchs
U
رئیسه خانواده
royalties
U
از خانواده سلطنتی
sheikh
U
رئیس خانواده
sheikhs
U
رئیس خانواده
sheiks
U
رئیس خانواده
matriarch
U
رئیسه خانواده
zinnia
U
خانواده گل اهاری
turnix
U
خانواده بلدرچین
nations
U
خانواده طایفه
family doctor
U
پزشک خانواده
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
type font
U
خانواده حروف
to maintain one's family
U
خانواده خود را
family doctors
U
پزشک خانواده
nation
U
خانواده طایفه
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
mangrove
U
خانواده شاه پسند
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
acarina
U
خانواده کرم جرب
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
mangroves
U
خانواده شاه پسند
family size
U
تعداد افراد خانواده
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
family man
U
مرد خانواده - دوست
viverrine
U
خانواده گربه زباد
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
family men
U
مرد خانواده - دوست
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
maccabees
U
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
koala
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
sequoia
U
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
ferula
U
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
one of the most respected families
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
albatross
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he is a shame to his family
U
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
rush
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
He did it for the sake of his family .
U
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
albatrosses
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushing
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
geometrid
U
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fagaceous
U
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
ling
U
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
rhythm method
U
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
There seems to be a jinx on that family.
U
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
succursal
U
فرعی
accessorial
U
فرعی
sub dam
U
سد فرعی
secondary effect
U
اثر فرعی
extrinsic
U
فرعی
spillover effect
U
اثر فرعی
min
U
فرعی
second class
U
فرعی
adverse reaction
U
اثر فرعی
by-effect
U
اثر فرعی
byeffect
U
اثر فرعی
half deck
U
پل فرعی
fall-out
[side effect]
U
اثر فرعی
minor
U
فرعی
derivative
U
فرعی
derivatives
U
فرعی
subsidiaries
U
فرعی
lateral
U
فرعی
subsidiary
U
فرعی
by
U
فرعی
secondary
U
فرعی
petty
U
فرعی
inferior
U
فرعی
adjuncts
U
فرعی
adjunct
U
فرعی
branch line
U
خط فرعی
branch lines
U
خط فرعی
subalterns
U
فرعی
ancillary
U
فرعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com