English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crustacean U خانواده خرچنگ
crustaceans U خانواده خرچنگ
crustacea U خانواده خرچنگ
crustaceous U خانواده خرچنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lobster thermidor U مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
crayfish U خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
crayfishes U خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
lobster pots U دام مخصوص صید خرچنگ دام خرچنگ
lobster pot U دام مخصوص صید خرچنگ دام خرچنگ
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
crab U خرچنگ
cancers U خرچنگ
cancer U خرچنگ
decapod U خرچنگ ده پا
cancri U خرچنگ
crabs U خرچنگ
langouste U خرچنگ خاردار
crabs U خرچنگ گرفتن
crabbery U خرچنگ زار
crab U خرچنگ گرفتن
crabber U خرچنگ گیری
alpha cancri U الفا- خرچنگ
crabber U خرچنگ گیر
crab f. U خرچنگ وار
crawfish U خرچنگ اب شیرین
sea crayfish U خرچنگ خاردار
tomall U جگر خرچنگ
king crab U خرچنگ نعلی
sea crawfish U خرچنگ خاردار
carcinology U خرچنگ شناسی
cancroid U خرچنگ وار
crawfish U خرچنگ خاردار
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
crabby U خرچنگ مانند
crablet U بچه خرچنگ
crab soup U سوپ خرچنگ
crab catcher U مرغ خرچنگ خور
watering pot U سبد خرچنگ گیری
sea asparagus U یکجور خرچنگ دریایی
fiddler crab U نوعی خرچنگ نقب زن
jonah crab U خرچنگ بزرگ امریکای غربی
limulus U خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
You cannot make a crab walk straight . <proverb> U نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
ilk U خانواده
wife U خانواده
menage U خانواده
gens U خانواده
households U خانواده
household U خانواده
clan U خانواده
families U خانواده
clans U خانواده
family U خانواده
nuclear family U خانواده هستهای
family expenditure U هزینه خانواده
family budget U بودجه خانواده
gas family U خانواده گاز
extended family U خانواده گسترده
ecomania U بیزاری از خانواده
culicidae U خانواده پشه
culex U خانواده پشه
cruciferae U خانواده چلیپاییان
family law U حقوق خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
patronymic family U خانواده پدرنامی
penates U خدایان خانواده
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
zinnia U خانواده گل اهاری
sheik U رئیس خانواده
the girls U دخترهای یک خانواده
to maintain one's family U خانواده خود را
type font U خانواده حروف
turnix U خانواده بلدرچین
patriarchate U ریاست خانواده
mustelidea U خانواده سمور
family structure U ساخت خانواده
family therapy U خانواده درمانی
font family U خانواده فونت
goodman U بزرگ خانواده
subfamily U خانواده فرعی
home visit U بازدید خانواده
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
matronymic family U خانواده مادرنامی
member of a family U عضو خانواده
motorola 000 family U خانواده موتورولا
turnicidae U خانواده بلدرچین
strips U موسس خانواده
matriarch U رئیسه خانواده
sheiks U رئیس خانواده
sheikh U رئیس خانواده
familial U مربوط به خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
nuclear families U خانواده هستهای
accipitres U خانواده لاشخوران
actinide series U خانواده اکتینیدها
matriarchs U رئیسه خانواده
family planning U تنظیم خانواده
royalties U از خانواده سلطنتی
patriarchs U رئیس خانواده
paterfamilias U بزرگ خانواده
paterfamilias U سالار خانواده
royalty U از خانواده سلطنتی
patriarch U رئیس خانواده
apiaceae U خانواده چتریان
horseflesh U خانواده اسب
circuit family U خانواده مداری
conjugal family U خانواده زن و شوهری
family doctors U پزشک خانواده
computer family U خانواده کامپیوتر
family doctor U پزشک خانواده
broken homes U خانواده گسیخته
clannishness U خانواده پرستی
broken home U خانواده گسیخته
clansman U عضو خانواده
nations U خانواده طایفه
arachnida U خانواده کارتنه
nation U خانواده طایفه
consanguine family U خانواده هم خون
batrachia U خانواده غوکان
citrus U خانواده مرکبات
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
viverrine U خانواده گربه زباد
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
mangrove U خانواده شاه پسند
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
salicaceous U وابسته به خانواده بید
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
family man U مرد خانواده - دوست
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
acalephe U خانواده گزنه دریایی
acarina U خانواده کرم جرب
family size U تعداد افراد خانواده
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
cetaceous U وابسته به خانواده بال
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
family men U مرد خانواده - دوست
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
mangroves U خانواده شاه پسند
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
family planning U برنامه ریزی خانواده
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
He did it for the sake of his family . U محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia U جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
pocket borough U حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushed U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
There seems to be a jinx on that family. U به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com