English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jets U بخارج پرتاب کردن
jetting U بخارج پرتاب کردن
jetted U بخارج پرتاب کردن
jet U بخارج پرتاب کردن
ejector U وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
labels U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
To smuggle in to ( out of ) a country . U جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
defenestration U پرتاب به خارج پنجره
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
jettisoning U پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettison U پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisons U پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisoned U پرتاب وسایل ازناو به خارج
put away U ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
waiver U بار قابل پرتاب به خارج ازهواپیما
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
committed U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
launcher U وسیله پرتاب موشک
spear gun U وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
launcher U حمله کننده وسیله پرتاب
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
external U خارج یک برنامه یا وسیله
externals U خارج یک برنامه یا وسیله
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
remotest U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remoter U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
hurled U پرتاب کردن پرت کردن
hurl U پرتاب کردن پرت کردن
hurls U پرتاب کردن پرت کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
deforesting U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evict U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
wide U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
widest U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
jettisons U پرتاب کردن
thrusts U پرتاب کردن
jettison U پرتاب کردن
project U پرتاب کردن
shoots U پرتاب کردن
pelts U پرتاب کردن
pelted U پرتاب کردن
pelt U پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن
foin U پرتاب کردن
jettisoned U پرتاب کردن
skeet U پرتاب کردن
pitch U پرتاب کردن
jaculate U پرتاب کردن
pitches U پرتاب کردن
projected U پرتاب کردن
jettisoning U پرتاب کردن
thrusting U پرتاب کردن
projects U پرتاب کردن
unsling U پرتاب کردن
let fly U پرتاب کردن
thrust U پرتاب کردن
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
castaways U پرتاب کردن وزنه
unsling U از فلاخن پرتاب کردن
triggers U پرتاب کردن فشنگ
spits U اب دهان پرتاب کردن
to launch a torpedo U اژدری پرتاب کردن
to fire a torpedo U اژدری پرتاب کردن
jettisoned U پرتاب کردن به بیرون
launch a missile U موشک پرتاب کردن
shoots U پرتاب کردن گلوله
jettison U پرتاب کردن به بیرون
jettisoning U پرتاب کردن به بیرون
castaway U پرتاب کردن وزنه
spit U اب دهان پرتاب کردن
lobbing U باهستگی پرتاب کردن
sling U زنجیردار پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن به بیرون
triggered U پرتاب کردن فشنگ
projectable U قابل پرتاب کردن
lobbed U باهستگی پرتاب کردن
lob U باهستگی پرتاب کردن
trigger U پرتاب کردن فشنگ
slinging U زنجیردار پرتاب کردن
slings U زنجیردار پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن گلوله
lobs U باهستگی پرتاب کردن
star drag U وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
pash U بازور پرتاب کردن کوبیدن
bring out U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
to rule out U خارج کردن
extraction U خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
phase out U خارج کردن
expulse U خارج کردن
ejects U خارج کردن
ejected U خارج کردن
eject U خارج کردن
discharge U خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
unship U خارج کردن
discharges U خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
ejecting U خارج کردن
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
squish U صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slogging U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slog U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogged U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoved U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoving U با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shove U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoves U با زور پیش بردن پرتاب کردن
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
tabling U از دستور خارج کردن
defecated U خارج کردن مدفوع
disarm U از ضامن خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
disarmed U از ضامن خارج کردن
spew U با فشار خارج کردن
defecates U خارج کردن مدفوع
spewed U با فشار خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
spews U با فشار خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com