English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ration U خارج قسمت سهمیه
rationed U خارج قسمت سهمیه
rations U خارج قسمت سهمیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quotients U خارج قسمت
submultiple U خارج قسمت
quotient U خارج قسمت
quotient U خارج قسمت [ریاضی]
petticoats U قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
petticoat U قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
antihelix U برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
remainder U عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
allocations U سهمیه سهمیه دادن
allocation U سهمیه سهمیه دادن
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
rationed U سهمیه
coupon U سهمیه
scantling U سهمیه
quotas U سهمیه
contributions U سهمیه
contribution U سهمیه
rations U سهمیه
ration U سهمیه
allowances U سهمیه
allotment U سهمیه
quota U سهمیه
allotments U سهمیه
allowance U سهمیه
coupons U سهمیه
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
ammunition credit U سهمیه مهمات
import quotas U سهمیه وارداتی
import quota U سهمیه وارداتی
quota agreement U موافقت سهمیه
quota sample U نمونه سهمیه
quotation U سهمیه بندی
export quotus U سهمیه صادرات
authorized allowance U سهمیه مجاز
rationing U سهمیه بندی
sale quota U سهمیه فروش
quotations U سهمیه بندی
appointment quota U سهمیه ماموریت
appointment quota U سهمیه مشاغل
quotas U سهمیه بندی
quota U سهمیه بندی
consolidated table of allowance U جدول سهمیه عمومی
ammunition credit U سهمیه مهمات ذخیره
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
circuit allocated use U سهمیه مدارهای مجاز
authorized allowance supplies U سهمیه مجاز اماد
authorized allowance supplies U سهمیه اماد مجاز
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
target allocation U سهمیه بندی هدف
consolidated table of allowance U جدول سهمیه مشترک
table of allowance U جدول سهمیه مجاز
common table of allowance U جداول سهمیه عمومی
rationing system U نظام سهمیه بندی
general allotment U سهمیه عمومی یا کلی
to fix quota U تعیین سهمیه کردن
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
quota system U نظام سهمیه بندی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
bulk replacement storage U سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
allotment serial number U شماره سری سهمیه واگذارشده
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
allowance for anticipated U سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
outed U خارج
outsides U خارج
outside U خارج
externally U از خارج
outside U در خارج
forth of U خارج از
out of tune U خارج
non-combatant U خارج از صف
off U خارج از
aroint U خارج شو
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
outside [of] <adv.> U خارج [از]
off side U خارج از خط
per U خارج از
external U خارج
out U خارج
non combatant U خارج از صف
externals U خارج
non-combatants U خارج از صف
abroad U خارج
out of U خارج از
out-of- U خارج از
outsides U در خارج
out- U خارج
out U خارج از حدود
outed U خارج از حدود
neither here nor there U خارج ازموضوع
not to the point U خارج از موضوع
outed U خارج بیرون
out of proportion U خارج از اندازه
off center U خارج از مرکز
out of action U خارج ازنبرد
out U خارج بیرون
out of door U خارج ازمنزل
outbye U خارج از دور از
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of turn U خارج از نوبت
out- U خارج از حدود
out of line U خارج از خط جبهه
out- U خارج بیرون
out of phase U خارج از فاز
out of question U خارج از موضوع
outdoors U خارج از منزل
derails U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
eccentrics U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
outbound U مربوط به خارج
outbound U خارج ازمحدوده
abaxile U خارج از مرکز
acentric U خارج از مرکز
off duty U خارج از نگهبانی
off duty U خارج از خدمت
overseas U خارج ازکشور
without U بطرف خارج
anieoro U از داخل به خارج
out of U در خارج بواسطه
out-of- U در خارج بواسطه
abroad خارج از کشور
off key خارج از مایه
popping U خارج شدن
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
ejected U خارج کردن
eject U خارج کردن
nonsense U خارج از منطق
begone U خارج شو عزیمت کن
beside the mark U خارج ازموضوع
beside the question U خارج از موضوع
extra spectral U خارج طیفی
extracellular U خارج سلولی
extragalactic U خارج کهکشانی
extramarital U خارج ازدواجی
extramarital U خارج از زناشویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com