Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decree
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreed
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreeing
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decrees
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval
U
نیروی دریایی
navies
U
نیروی دریایی
armadas
U
نیروی دریایی
navy
U
نیروی دریایی
naval forces
U
نیروی دریایی
armada
U
نیروی دریایی
naval appropriation bill
U
بودجه نیروی دریایی
Admiralty
U
اداره نیروی دریایی
sea captain
U
فرمانده نیروی دریایی
naval attache
U
وابسته نیروی دریایی
shore patrol
U
پلیس نیروی دریایی
naval
U
وابسته به نیروی دریایی
jaygee
U
ناوبان یکم نیروی دریایی
seaman recruit
U
سرباز ساده نیروی دریایی
numbered fleet
U
ناوگان زیرامر نیروی دریایی
Admiralty
U
ادارهء نیروی دریایی دریاسالاری
i have served in the navy
U
در نیروی دریایی خدمت کرده ام
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
plebe
U
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
boot camp
U
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
midshipman
U
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
middy
U
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
sea power
U
نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
plebeians
U
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
boot camps
U
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
plebeian
U
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
teleman
U
افسر مامور رمز ومخابرات نیروی دریایی
main body
U
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
pleb
U
خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
prize court
U
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
reefer
U
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefers
U
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
oldster
U
ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
competency of courts
U
صلاحیت محاکم
lower courts
U
محاکم ابتدایی
temporal tribunal
U
محاکم عرفیه
lower courts
U
محاکم تالی
judicial court
U
محاکم عدلیه
assize court
U
محاکم سیار جنایی
lord chancellor
U
رئیس کل قضات محاکم
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
outgoing
U
صادره
court of record
U
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court order
U
قرار صادره از دادگاه
export
U
بیرون بردن کالای صادره
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
magisterial
U
صادره ازکلانتری یا دادگاه بخش
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
treasury note
U
اسکناس صادره از طرف خزانه
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
judicial writ
U
نامه رسمی صادره از محکمه
information
U
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
summary conviction
U
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
disaffirm
U
دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
captain a protest
U
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
quarter session
U
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
countermands
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanding
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanded
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermand
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
fifo
U
اولین صادره از اولین وارده
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
thalaesic
U
دریایی
marine
U
دریایی
seas
U
دریایی
sea
U
دریایی
pelagian
U
دریایی
maritime
U
دریایی
sea born
U
دریایی
benthic
U
ته دریایی
naval
U
دریایی
sea pier
U
سد دریایی
marines
U
دریایی
saltier
U
دریایی
dogfish
U
سگ دریایی
sharks
U
سگ دریایی
shark
U
سگ دریایی
saltiest
U
دریایی
thalassic
U
دریایی
salty
U
دریایی
nautical
U
دریایی
dolphins
U
گراز دریایی
voyage
U
سفر دریایی
dolphin
U
گراز دریایی
voyages
U
سفر دریایی
commercial marine
U
ناوگان دریایی
sea lanes
U
مسیر دریایی
sea lanes
U
جاده دریایی
continental shelf
U
کفه دریایی
buccaneers
U
دزد دریایی
sea lane
U
مسیر دریایی
sea lane
U
جاده دریایی
buccaneer
U
دزد دریایی
waterspouts
U
گردباد دریایی
eagle fisher
U
عقاب دریایی
beacon
U
فار دریایی
beacons
U
چراغ دریایی
naval campaign
U
جنگ دریایی
beacon
U
چراغ دریایی
data mile
U
میل دریایی
daphne
U
حوری دریایی
d.j.'s locker
U
گودی دریایی
creeping attack
U
تک غافلگیرانه دریایی
beacons
U
فار دریایی
waterspout
U
گردباد دریایی
hurricane lamp
U
چراغ دریایی
navies
U
ناوگان دریایی
asteroidea
U
ستارههای دریایی
navy
U
ناوگان دریایی
jellyfish
عروس دریایی
sills
U
برامدگی دریایی
marine
U
تکاور دریایی
algoid
U
مانندعلف دریایی
marines
U
تفنگدار دریایی
algerine
U
دزد دریایی
alga
U
خزهء دریایی
admiralty law
U
قوانین دریایی
actinia
U
کیسه تن دریایی
acaleph
U
گزنه دریایی
marine
U
تفنگدار دریایی
naval
U
افسرنیروی دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com