English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
anecdotist U حکایت نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
story teller U افسانه گو حکایت نویس
Other Matches
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
novella U حکایت
to tell a story U حکایت
narratives U حکایت
marchen U حکایت
exemplum U حکایت
narrative U حکایت
allegory U حکایت
allegories U حکایت
anecdotes U حکایت
anecdote U حکایت
story U حکایت
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
fables U حکایت گفتن
apologue U حکایت اخلاقی
fable U حکایت گفتن
storied U حکایت شده
tale U حکایت شرح
fable U حکایت اخلاقی
tales U حکایت شرح
fables U حکایت اخلاقی
two discrepant stories U دو حکایت مختلف
inenarrable U غیر قابل حکایت
an interesting story U حکایت جالب توجه
the story is probale U این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
chirographer U خط نویس
proser U نثر نویس
prosaist U نثر نویس
calligraphist U خوش نویس
proforma U پیش نویس
phonographer U صدا نویس
paragrapher U عبارت نویس
acceptor U قبولی نویس
prosateur U نثر نویس
programmers U برنامه نویس
scholiast U حاشیه نویس
scrabbler U مسوده نویس
pamphleteers U رساله نویس
pamphleteer U رساله نویس
sign writer U تابلو نویس
sign writer U لوحه نویس
songwriter U سرود نویس
stenograph U تند نویس
historian U تاریخ نویس
historians U تاریخ نویس
grandiloquent U قلنبه نویس
proverbialist U مثل نویس
programmer U برنامه نویس
rewriter U دوباره نویس
rough or foul copy U چرک نویس
story teller U افسانه نویس
head liner U سرصفحه نویس
endorser U فهر نویس
odist U قصیده نویس
endorseer U فهر نویس
emblematist U مثل نویس
elegist U مرثیه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
editorialist U سرمقاله نویس
dramaturge U درام نویس
inker U مرکب نویس
endorser U پشت نویس
epistler U رساله نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
geneologist U شجره نویس
gazetteer U روزنامه نویس
gazetteer U مجله نویس
foul copy U چرک نویس
fictionist U داستان نویس
fictionist U افسانه نویس
fabulist U افسانه نویس
fabler U افسانه نویس
idyllist U قصیده نویس
lapicide U سنگ نویس
dialogist U مکالمه نویس
natural historian U تاریخ نویس
aphorist U پند نویس
aphorist U موجز نویس
orthographer U درست نویس
paper stainer U کتاب نویس
annotator U تفسیر نویس
annotator U حاشیه نویس
annalist U تاریخچه نویس
epistoler U نامه نویس
allegorist U تمثیل نویس
mythographer U اسطوره نویس
calligrapher U خوش نویس
chronicler U وقایع نویس
letter writer U نامه نویس
deponent U گواهی نویس
letter writer U کاغذ نویس
magazin U مجله نویس
magazinist U مجله نویس
cryptographer U رمز نویس
copyreader U سرمقاله نویس
conveyancer U قباله نویس
magazinist U مقاله نویس
magniloquent U قلنبه نویس
affiant U گواهی نویس
draftsmen U طرح نویس
bookmakers U کتاب نویس
bookmaker U کتاب نویس
draft U پیش نویس
typewritter U ماشین نویس
lexicographers U لغت نویس
lexicographer U لغت نویس
tractarian U مقاله نویس
write once read many U یکبار نویس
draft U چرک نویس
ballpens U روان نویس ها
ball pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
drafted U چرک نویس
drafted U پیش نویس
playwright U پیس نویس
drafts U چرک نویس
drafts U پیش نویس
ballpoint pens U روان نویس ها
essayist U مقاله نویس
evangelists U انجیل نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
playwrights U پیس نویس
playwright U نمایشنامه نویس
tabulator U جدول نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
biographer U تذکره نویس
tabulating machine U جدول نویس
biographers U تذکره نویس
the psalmist U زبور نویس
minute U پیش نویس
evangelist U انجیل نویس
captions U زیر نویس
caption U زیر نویس
polygraphs U بسیار نویس
polygraph U بسیار نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
typist U ماشین نویس
romancer U رمان نویس
novelists U رمان نویس
novelist U رمان نویس
satirists U هجو نویس
satirist U هجو نویس
draughtsmen U طرح نویس
typists U ماشین نویس
columnist U مقاله نویس
columnists U مقاله نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
songwriter U ترانه نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
essayists U مقاله نویس
draughtsman U طرح نویس
serialist U داستان نویس سریال
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
penny a line U ارزان نویس بی مایه
proforma U پیام پیش نویس
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
to make a minute of U پیش نویس کردن
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
relative coding U برنامه نویس نسبی
roughs U طرح پیش نویس
systems programmer U برنامه نویس سیستم
systems programer U برنامه نویس سیستم
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
system programmer U برنامه نویس سیستم
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
write black engine U موتور سیاه نویس
write white engine U موتور سفید نویس
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger U اساطیر نویس اساطیردان
mythopoet U شاعر افسانه نویس
subscript U زیر نویس امضاء
minute U پیش نویس کردن
holographs U سند دست نویس
drafts U پیش نویس طرح
protocol U پیش نویس سند
drafts U پیش نویس قرارداد
protocols U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس معاهده
abstracter U خلاصه نویس دزد
accepting bank U بانک قبولی نویس
application programmer U برنامه نویس کاربردی
holograph U سند دست نویس
verbose U دراز نویس درازگو
fountain pen U قلم خود نویس
endorse U پشت نویس کردن
endorsed U پشت نویس کردن
biographers U شرح حال نویس
biographer U شرح حال نویس
endorses U پشت نویس کردن
sketch U پیش نویس ازمایشی
sketched U پیش نویس ازمایشی
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
pressman U مخبرروزنامه مقاله نویس
fountain pens U قلم خود نویس
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
drafts U پیش نویس کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com