English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keel U حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels U حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
Other Matches
keel U حمال کشتی
keels U حمال کشتی
carina U کشتی حمال
garboard U پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
inverts U وارونه کردن
de- U وارونه کردن
inverting U وارونه کردن
turn out U وارونه کردن
invert U وارونه کردن
cant U وارونه کردن
turn U وارونه کردن
turns U وارونه کردن
to keel over U وارونه کردن
to turn upside down U وارونه کردن
reverse U شکست وارونه کردن
turn over U وارونه کردن برگرداندن
backward chaining U زنجیرهای کردن وارونه
converted U برگرداندن وارونه کردن
convert U برگرداندن وارونه کردن
converts U برگرداندن وارونه کردن
reverses U شکست وارونه کردن
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
to tutn end for end U وارونه کردن برگرداندن
reversing U شکست وارونه کردن
converting U برگرداندن وارونه کردن
reversed U شکست وارونه کردن
to invert a tumbler U پیاله یا استکانی را وارونه کردن
reversion U برعکس کردن وارونه کردن
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
summer tree U حمال
backers U حمال
coolie U حمال
carina U حمال
cooly U حمال
carinae U حمال
coolies U حمال
backer U حمال
porters U باربر حمال
porter U باربر حمال
girders U تیر حمال
girder U تیر حمال
load-bearing wall U دیوار حمال
canopus U الفا- حمال
roller conveyor U غلطک حمال
supporting beam U تیر حمال
fag U حمال مفت
fags U حمال مفت
alpha carinae U الفا- حمال
load bearing wall U دیوار حمال
compound girder U تیر حمال مرکب
lattice girder U تیر حمال مشبک
carriers U حامل غلطک حمال
carrier U حامل غلطک حمال
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
mantle ring U تیر حمال حلقوی شکل
jinriki U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
pole plate U حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
jinrikisha U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
letter of marque U پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
outside in U وارونه
reversed U وارونه
resupinate U وارونه
inverted U وارونه
turned inside out U وارونه
the wrong side outward U وارونه
right side up U وارونه
reversing U وارونه
topsy-turvy U وارونه
inverse U وارونه
topsy turvy U وارونه
reverses U وارونه
heels over head U وارونه
backward U وارونه
head over heels U وارونه
conversed U وارونه
topsyturvy U وارونه
converse U وارونه
converses U وارونه
jackknife U وارونه
inversions U وارونه
upside down U وارونه
reverse U وارونه
inversion U وارونه
conversing U وارونه
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
inverted file U فایل وارونه
opposites U وارونه از روبرو
obcordate U بشکل دل وارونه
irony U وارونه گویی
ironies U وارونه گویی
opposite U وارونه از روبرو
converse U واژگون وارونه
anastrophe U سخن وارونه
converses U واژگون وارونه
backward association U تداعی وارونه
backset U معکوس وارونه
conversing U واژگون وارونه
opposite meaning U معنی وارونه
conversed U واژگون وارونه
reaction formation U واکنش وارونه
back azimuth method U گرای وارونه
keel U وارونه شدن
inverse segregation U تجزیه وارونه
palinlexia U وارونه خوانی
invert arch U طاق وارونه
backwards U ازپشت وارونه
reversely U وارونه بعکس
inverted arch U طاق وارونه
resupination U وارونه بودن
invcersely U بطور وارونه
reverse dive U شیرجه وارونه
mirror reading U وارونه خوانی
turbinate U وارونه مخروط
it is the other way round U وارونه است
inverted arch U قوس وارونه
palingraphia U وارونه نویسی
keels U وارونه شدن
reverse image U تصویر وارونه
mirror writing U وارونه نویسی
negatively U منفی وار وارونه
inverted vault U طاق قوسی وارونه
inverted siphon U شتر گلوی وارونه
contrariwise U بطور وارونه ومعکوس
full gainer U شیرجه وارونه با پشتک
uratzuk U ضربه مشت وارونه
walden inversion U وارونه سازی والدن
reciprocal wavelength U طول موج وارونه
instead of the reverse U بجای وارونه این
backward notion U حرکت قهقرایی یا وارونه
commissioning the ship U فعال کردن کشتی
sail U با کشتی حمل کردن
to take ship U در کشتی سوار کردن
to take ship U با کشتی حمل کردن
imbark U در کشتی سوار کردن
sailed U با کشتی حمل کردن
sailings U با کشتی حمل کردن
invertible U وارونه شدنی قابل قلب
inductive feedback U پیوست برگشت وارونه القائی
obovate U بشکل تخم مرغ وارونه
double ressaunt U [ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
in cavetto U [نقش برجسته کاری وارونه]
obversely U بشکل تخم مرغ وارونه
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
to go for a sail U با کشتی بادی سفریاگردش کردن
cargo documentation U بارنامههای کشتی بارنامه کردن
to lay one on a ship U کشتی را در بندر توقیف کردن
commissioning the ship U وارد خدمت کردن کشتی
time charter U کرایه کردن موقت کشتی
ship U با کشتی حمل کردن فرستادن
ships U با کشتی حمل کردن فرستادن
turbinate U فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
topsy-turvy world [upside-down world] U جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
so strike one's flag U کشتی یادژی رابدشمن تسلیم کردن
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
plundrage U غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
to sail [for] U با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
to turn down U وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
ballast U سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
poop U گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poops U گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
jetsam U کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com