English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keel U حمال کشتی
keels U حمال کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
carina U کشتی حمال
garboard U پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
coolie U حمال
summer tree U حمال
coolies U حمال
backer U حمال
carina U حمال
cooly U حمال
carinae U حمال
backers U حمال
alpha carinae U الفا- حمال
girder U تیر حمال
girders U تیر حمال
load bearing wall U دیوار حمال
porters U باربر حمال
fag U حمال مفت
porter U باربر حمال
roller conveyor U غلطک حمال
canopus U الفا- حمال
load-bearing wall U دیوار حمال
fags U حمال مفت
supporting beam U تیر حمال
carriers U حامل غلطک حمال
compound girder U تیر حمال مرکب
carrier U حامل غلطک حمال
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
lattice girder U تیر حمال مشبک
mantle ring U تیر حمال حلقوی شکل
pole plate U حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
jinrikisha U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinriki U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
vessel U کشتی
boarded U کشتی
foreship U سر کشتی
ships U کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
bottoms U کشتی
catch U کشتی کج
sail ho! U کشتی !کشتی !
vessels U کشتی
ark U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
argo U کشتی
bilge U اب ته کشتی
aft U در پس کشتی
by water U با کشتی
flattest U پل کشتی
flat U پل کشتی
wrestling U کشتی
hulks U کشتی
bottom U کشتی
puppis U کشتی دم
hulk U کشتی
decked U پل کشتی
collier U کشتی
on shipboard U در کشتی
afloat U در کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
on the water U در کشتی
decks U پل کشتی
board U کشتی
ship کشتی
on board a ship U در کشتی
on the sea U در کشتی
deck U پل کشتی
battleship U کشتی جنگی
war vessel U کشتی جنگی
stranding U به گل نشستن کشتی
wrecked U کشتی شکسته
wrecks U کشتی شکستگی
war ship U کشتی جنگی
shipbuilding U کشتی سازی
boat U کشتی کوچک
battleships U کشتی جنگی
steamboat U کشتی بخار
flagship U کشتی دریادار
steamship U کشتی بخاری
steam boat U کشتی بخار
steamship U کشتی بخار
steam ship U کشتی بخار
patrol U کشتی اکتشافی
patrolled U کشتی اکتشافی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
flagships U کشتی دریادار
dockyards U تعمیرگاه کشتی
sterns U عقب کشتی
propeller U پروانه کشتی
stern U عقب کشتی
sternest U عقب کشتی
sterner U عقب کشتی
wrech U کشتی شکستگی
patrols U کشتی اکتشافی
wrech U کشتی شکسته
patrolling U کشتی اکتشافی
wrecking U کشتی شکستگی
three point U فن 3 امتیازی کشتی
fob U تحویل کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
the rudder of a ship U سکان کشتی
the roll of a ship U غلت کشتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
tramp vessel U کشتی ازاد
bosuns U افسر کشتی
to take ship U با کشتی بردن
bosun U افسر کشتی
shipwrecked U کشتی شکستگی
the ship was wrecked U کشتی شکست
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
the ship is in d. U کشتی در خطراست
tonnage U فرفیت کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bo's'n U افسر کشتی
bos'n U افسر کشتی
berths U خوابگاه کشتی
the enemy U کشتی دشمن
berthing U خوابگاه کشتی
cargoes U محموله کشتی
wreck U کشتی شکستگی
cargo U محموله کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
towboat U کشتی یدک کش
training ship U کشتی اموزشی
tramp steamer U کشتی ازاد
troopship U کشتی سرباز بر
dock U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
wrestling U کشتی گیری
shipwreck U کشتی شکستگی
tender ship U کشتی تدارکاتی
berth U خوابگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
shipwrecks U کشتی شکستگی
boats U کشتی کوچک
commercial marine U کشتی تجاری
deck seamanship U ملوان پل کشتی
pancratist U کشتی گیر
packet boat U کشتی نامه بر
doutful category U کشتی مشکوک
dressing ship U تزیین کشتی
on shipboard U سوار کشتی
on board a ship U سوار کشتی
exs U تحویل از کشتی
ferry boat U کشتی گذاره
lime juicer U کشتی انگلیسی
fire ship U کشتی اتش زن
flag ship U کشتی پیشرو
ocean greyhound U کشتی تندرو
noah's a U کشتی نوح
deck plan U افق پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
predial or prae U کشتی روستایی
pleasure boat U کشتی تفرجی
cook house U اشپزخانه کشتی
coxswain U مباشر کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com