Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
girdle
U
حلقهای بریدن
girdled
U
حلقهای بریدن
girdles
U
حلقهای بریدن
girdling
U
حلقهای بریدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scarp
U
بریدن عمودی بریدن
annular
U
حلقهای
areolar
U
حلقهای
armillary
U
حلقهای
gyrated
U
حلقهای
gyrate
U
حلقهای
gyrating
U
حلقهای
ring cartilage
U
حلقهای
ring tailed
U
دم حلقهای
cricoid
U
حلقهای
gyrates
U
حلقهای
cyclic admittance
U
گذرایی حلقهای
cyclic compound
U
ترکیب حلقهای
extracyclic
U
برون حلقهای
cyclic impedance
U
ناگذرایی حلقهای
cyclic reactance
U
راکتانس حلقهای
cycloalkanes
U
الکانهای حلقهای
tricyclic drugs
U
داروهای سه حلقهای
ring structure
U
ساختار حلقهای
bicyclo compound
U
ترکیب دو حلقهای
ring network
U
شبکه حلقهای
ring counter
U
شمارنده حلقهای
parrel
U
طناب حلقهای
closed chain
U
زنجیر حلقهای
cyc;ization
U
حلقهای شدن
quasi cyclic
U
شبه حلقهای
loop antenna
U
انتن حلقهای
loop sling
U
بند حلقهای
bicyclic compound
U
ترکیب دو حلقهای
loop structure
U
ساختار حلقهای
metamerism
U
تشکیل حلقهای
token ring network
U
شبکه نشانه حلقهای
macrocyclic effect
U
اثر درشت حلقهای
infinite
U
حلقهای که خروج ندارد.
macrocyclic musks
U
مشکهای درشت حلقهای
multireel file
U
پرونده چند حلقهای
ring shift
U
تغییر مکان حلقهای
dehydrocyclization
U
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
ring sight
U
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
fused ring system
U
سیستم حلقهای جوش خورده
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
multireel sorting
U
مرتب کردن چند حلقهای
link belt
U
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
key-ring
U
حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-rings
U
حلقهای که بدان کلید می اویزند
nose ring
U
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
cyclic
U
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
metameric
U
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
discs
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
ringthe bull
U
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
vorticel
U
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
countering
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
countered
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
looped
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loops
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
counter
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
message
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
messages
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
self-
U
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
Cambridge ring
U
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
commutator
U
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
intercepted
U
بریدن
intercept
U
بریدن
dissever
U
بریدن
incide
U
بریدن
gride
U
بریدن
incises
U
بریدن
amputation
U
بریدن
truncating
U
بریدن
intercepts
U
بریدن
intercepting
U
بریدن
truncated
U
بریدن
hews
U
بریدن
cut back
U
بریدن
truncates
U
بریدن
truncate
U
بریدن
rifts
U
بریدن
exscind
U
بریدن
hewed
U
بریدن
expeditate
U
بریدن
excision of clause
U
بریدن
dissevere
U
بریدن
hew
U
بریدن
detruncate
U
بریدن
stags
U
بریدن
skiving
U
بریدن
stag
U
بریدن
skive
U
بریدن
skived
U
بریدن
exsind
U
بریدن
hewing
U
بریدن
rift
U
بریدن
carving
U
بریدن
sects
U
بریدن
decapitation
U
سر بریدن
decapitate
U
سر بریدن
decapitated
U
سر بریدن
decapitates
U
سر بریدن
decapitating
U
سر بریدن
sect
U
بریدن
cut off
U
بریدن
defervescence
U
بریدن تب
exsect
U
بریدن
skives
U
بریدن
incised
U
بریدن
withdrawal
U
بریدن
withdrawals
U
بریدن
dismemberment
U
بریدن
tie up
U
بریدن
sunder
U
بریدن
chop
U
بریدن
scissoring
U
بریدن
cuts
U
بریدن
blank
U
بریدن
to cut off
U
بریدن
chopped
U
بریدن
shear
U
بریدن
haggles
U
بریدن
slice
U
بریدن
stumps
U
بریدن
stumping
U
بریدن
stumped
U
بریدن
stump
U
بریدن
blankest
U
بریدن
hewn
U
بریدن
carve
U
بریدن
mangle
U
بریدن
mangles
U
بریدن
mangling
U
بریدن
to ring off
U
بریدن
cut
U
بریدن
slices
U
بریدن
mayhen
U
بریدن
amputate
U
بریدن
amputated
U
بریدن
amputates
U
بریدن
amputating
U
بریدن
rase
U
بریدن
resect
U
بریدن
carved
U
بریدن
carves
U
بریدن
carvings
U
بریدن
haggle
U
بریدن
haggled
U
بریدن
haggling
U
بریدن
sever
U
بریدن
severed
U
بریدن
severing
U
بریدن
severs
U
بریدن
incise
U
بریدن
do while
U
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
net ball
U
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
scam
U
گوش بریدن
cut clear
U
ازاد بریدن
tie up
U
بریدن دونده
cut and paste
U
بریدن و چسباندن
crosscut
U
اریب بریدن
to chop off somebody's head
U
سر کسی را بریدن
square wood
U
بریدن الوار
split bricks
U
بریدن اجر
roughhew
U
ناصاف بریدن
rough hew
U
ناصاف بریدن
flame cut
U
با جوش بریدن
miter
U
فارسی بریدن
cut free
U
ازاد بریدن
cut fuller
U
شیار بریدن
to out bias
U
اریب بریدن
cut to size
U
به اندازه بریدن
cut to length
U
طولی بریدن
scams
U
گوش بریدن
To cut ones head with cotton .
<proverb>
U
با پنبه سر بریدن .
to lop something off
U
بریدن چیزی
whipsaw
U
با اره دو سر بریدن
to chop something off
U
بریدن چیزی
tracheatomy
U
بریدن نای
to whittle at
U
پیوسته بریدن
to scissor out
U
بریدن ودراوردن
to riven laths
U
توفال بریدن
relieve
U
ازاد بریدن
intersected
U
از وسط بریدن
gash
U
بریدن شکافدارکردن
intersects
U
از وسط بریدن
miters
U
فارسی بریدن
mitre
U
فارسی بریدن
mitres
U
فارسی بریدن
whittle
U
تراشیدن بریدن
relieving
U
ازاد بریدن
intersect
U
از وسط بریدن
gashed
U
بریدن شکافدارکردن
hacks
U
ضربت بریدن
gashing
U
بریدن شکافدارکردن
hacked
U
ضربت بریدن
hack
U
ضربت بریدن
axing
U
با تبر بریدن
axed
U
با تبر بریدن
axe
U
با تبر بریدن
gashes
U
بریدن شکافدارکردن
relieves
U
ازاد بریدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com