Perdic | حلال دوخصلتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 48 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	amphiprotic solvent U	حلال دوخصلتی
	amphoteric solvent U	حلال دوخصلتی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	amphiprotic U	دوخصلتی
	cosolvent U	روغن شبه حلال شبه حلال
	kosher U	حلال
	permitted U	حلال
	thinner U	حلال
	licit U	حلال
	solvents U	حلال
	lawful U	حلال
	resolvent <adj.> U	حلال
	peel U	حلال
	peels U	حلال
	solvent <adj.> U	حلال
	dissolving <adj.> U	حلال
	nonpolar solvent U	حلال ناقطبی
	fair trade U	کسب حلال
	legit U	حلال مشروع
	solvent phase U	فاز حلال
	solvated U	حلال پوشیده
	polar solvent U	حلال قطبی
	co solvent U	کمک حلال
	legitimated U	حلال زاده
	legitimating U	حلال زاده
	legitimates U	حلال زاده
	lawful U	حلال داتایی
	amphiprotic solvent U	حلال امفوتری
	legitimate U	حلال زاده
	amphoteric solvent U	حلال امفوتری
	aprotic solvent U	حلال بی پروتون
	born in lawful wedding U	حلال زاده
	acid solvent U	حلال اسیدی
	speak of the devil and he appears <idiom> U	حلال زاده بودن
	to turn an houest U	پول حلال دراوردن
	lyophobic colloid U	کلویید حلال گریز
	solvated proton U	پروتون حلال پوشیده
	nonqaueous solvent U	حلال غیر ابی
	extraction solvent U	حلال استخراج کننده
	lyophilic colloid U	کلویید حلال دوست
	immiscible solvent U	حلال امتزاج ناپذیر
	alcohol-free beer U	آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
	non-alcoholic beer U	آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
	varsol U	حلال نفتی شبیه نفتا
	true born U	حلال زاده اصیل اصل
	near beer [American] U	آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
	chlorinated hydrocarbon U	ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
	toluene U	مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
	acrylic lacquer	لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy