English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stallage U حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pavilions U غرفه نمایشگاه
pavilion U غرفه نمایشگاه
carpet showroom U نمایشگاه و غرفه فرش
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
showroom U نمایشگاه کالا
fair U نمایشگاه کالا
fairs U نمایشگاه کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
fairest U نمایشگاه کالا
fairer U نمایشگاه کالا
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
On the free market . U دربازار آزاد
stalling U غرفه
stall U غرفه
booths U غرفه
booth U غرفه
loge U غرفه
marketable U قابل عرضه دربازار
It is in short supply. U زمینه اش دربازار کم است
organ loft U غرفه ارگ
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
released U قراردادن محصول جدید دربازار
release U قراردادن محصول جدید دربازار
carol U کیوسک
carrel U کیوسک
carrol U کیوسک
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
telephone boxes U کیوسک تلفن
telephone cabin U کیوسک تلفن
telephone box U کیوسک تلفن
transformer kiosk U کیوسک ترانسفورماتور
telephone booth U کیوسک تلفن
telephone booths U کیوسک تلفن
call box U کیوسک تلفن
call boxes U کیوسک تلفن
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Money is in short supply. U پول دربازار سخت گیر می آید (کم است )
newsstand U دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
Drop me by the phone booth. U مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
fairs U نمایشگاه
fairest U نمایشگاه
fairer U نمایشگاه
fair U نمایشگاه
playhouses U نمایشگاه
exhibition U نمایشگاه
showplace U نمایشگاه
playhouse U نمایشگاه
exhibitions U نمایشگاه
show room U نمایشگاه
showplaces U نمایشگاه
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
exhibition building U ساختمان نمایشگاه
trade fair U نمایشگاه بازرگانی
festival of rug U نمایشگاه فرش
trade fairs U نمایشگاه تجاری
trade fairs U نمایشگاه بازرگانی
odeum U نوازشگاه یا نمایشگاه
trade fair U نمایشگاه تجاری
stagy U درخور نمایشگاه
showroom U سالن نمایشگاه
menagerie U نمایشگاه جانوران
penny gaff U نمایشگاه ارزان
exposition U عرضه نمایشگاه
expositions U عرضه نمایشگاه
menageries U نمایشگاه جانوران
showrooms U سالن نمایشگاه
public amnsement U نمایشگاه عمومی
exhibition U نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibitions U نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatre U نمایشگاه عمل جراحی
operating theatres U نمایشگاه عمل جراحی
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
galleries U نقب اصلی نمایشگاه هنری
gallery U نقب اصلی نمایشگاه هنری
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
amphitheatre U تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
amphitheatres U تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
Alhambra U تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
There was no end of visitors at the fair. U تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
toll U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
telephone booth U کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths U کیوسک تلفن کابین تلفن
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
comdex U نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
merchandise U کالا
stuff U کالا
stuffed U کالا
mercery U کالا
object of sale U کالا
commodities U کالا
commodity U کالا
stuffs U کالا
products U کالا
matter U کالا
mattered U کالا
mattering U کالا
matters U کالا
product U کالا
material U کالا
good U کالا
traffick U کالا
materials U کالا
chattel U کالا
cargoes U کالا
traffics U کالا
traffic U کالا
articles U کالا
article U کالا
ware U کالا
wares U کالا
goods U کالا
trafficked U کالا
produce U کالا
cargo U کالا
produced U کالا
produces U کالا
trafficking U کالا
consignor U فرستنده کالا
commodity code U علامت کالا
commodity code U شماره کالا
commodity exchange U مبادله کالا
stock room U انبار کالا
stock requisition U درخواست کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
stowage U انبار کالا
commodity market U بازار کالا
commodity flow U جریان کالا
commodity exchange U بورس کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
storeroom U انبار کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
commodity code U رمز کالا
fate of goods U وضعیت کالا
mock up U مدل کالا
handling of goods U جابجایی کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
bill of goods U صورت کالا
copper alloy U همبسته کالا
lien on goods U حق حبس کالا
order for goods U سفارش کالا
commodity broker U واسطه کالا
commodity broker U دلال کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodities exchange U بورس کالا
collection of goods U دریافت کالا
warehouse U انبار کالا
depots U انبار کالا
drafted U بسته کالا
drafts U بسته کالا
sample U نمونه کالا
inventory U موجودی کالا
interchange U مبادله کالا
inventory U صورت کالا
samples U نمونه کالا
depot U انبار کالا
trafficked U مبادله کالا
draft U بسته کالا
traffics U مبادله کالا
interchanged U مبادله کالا
barter U دادوستد کالا
bartered U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
barters U دادوستد کالا
interchanges U مبادله کالا
interchanging U مبادله کالا
trafficking U مبادله کالا
inventories U موجودی کالا
holds U انبار کالا
gluts U وفور کالا
gluts U فراوانی کالا
commodity U کالا جنس
glut U وفور کالا
glut U فراوانی کالا
commodities U کالا جنس
traffic U مبادله کالا
warehouses U انبار کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com