Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
toll
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
market overt
U
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
futures market
U
بازار خرید و فروش سلف
tolling
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolls
U
عوارض عبور عوارض راهداری
toll
U
عوارض عبور عوارض راهداری
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
public amnsement
U
نمایشگاه عمومی
toll
U
عوارض عبور
tolling
U
عوارض عبور
tolls
U
عوارض عبور
buyer's market
U
بازار خرید
buyers market
U
بازار خرید
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
cornering the market
U
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
dead market
U
بازار کم فروش
outlet
U
بازار فروش
sale
U
بازار فروش
sales area
U
بازار فروش
outlets
U
بازار فروش
businesses
U
خرید یا فروش
business
U
خرید یا فروش
buying and selling
U
خرید و فروش
nundination
U
خرید و فروش
dealing
U
خرید و فروش
market
U
بازار فروش
[اقتصاد]
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
hedging
U
خرید و فروش تامینی
stock trading
U
خرید و فروش سهام
handle
U
خرید و فروش کردن
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
hedged
U
خرید و فروش تامینی
hedges
U
خرید و فروش تامینی
hedge
U
خرید و فروش تامینی
handles
U
خرید و فروش کردن
marketplace
U
میدان فروش کالا بازار
ship broker
U
دلال خرید و فروش کشتی
dealer
U
کسی که خرید و فروش میکند
dealers
U
کسی که خرید و فروش میکند
chandler
U
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
barratry
U
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
general sales tax
U
مالیات عمومی بر فروش
rug delivery
U
[جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش]
flea market
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
luck penny
U
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
luck money
U
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
convertibility
U
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
cost plus contracts
U
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
operate
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
installment plan
U
خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
U
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
fairs
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
duty
U
عوارض گمرکی عوارض
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
classification yard
U
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space
U
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
market failure
U
شکست بازار نارسائی بازار
firewall
U
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
market value
U
در بازار قیمت بازار
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
order
U
خرید سفارش خرید
fairest
U
نمایشگاه
fair
U
نمایشگاه
fairer
U
نمایشگاه
fairs
U
نمایشگاه
exhibition
U
نمایشگاه
exhibitions
U
نمایشگاه
showplaces
U
نمایشگاه
show room
U
نمایشگاه
playhouses
U
نمایشگاه
showplace
U
نمایشگاه
playhouse
U
نمایشگاه
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
festival of rug
U
نمایشگاه فرش
trade fairs
U
نمایشگاه تجاری
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه تجاری
fair
U
نمایشگاه کالا
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
exposition
U
عرضه نمایشگاه
showrooms
U
سالن نمایشگاه
penny gaff
U
نمایشگاه ارزان
showrooms
U
نمایشگاه کالا
showroom
U
سالن نمایشگاه
showroom
U
نمایشگاه کالا
pavilions
U
غرفه نمایشگاه
pavilion
U
غرفه نمایشگاه
odeum
U
نوازشگاه یا نمایشگاه
menageries
U
نمایشگاه جانوران
expositions
U
عرضه نمایشگاه
fairer
U
نمایشگاه کالا
fairest
U
نمایشگاه کالا
stagy
U
درخور نمایشگاه
exhibition building
U
ساختمان نمایشگاه
fairs
U
نمایشگاه کالا
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
carpet showroom
U
نمایشگاه و غرفه فرش
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
exhibition
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
exhibitions
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
galleries
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
amphitheatre
U
تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
gallery
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
amphitheatres
U
تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
There was no end of visitors at the fair.
U
تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
market economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
stallage
U
حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
due
U
عوارض
toll
U
عوارض
tolling
U
عوارض
imposition
U
عوارض
tolls
U
عوارض
tax
U
عوارض
complication
U
عوارض
complications
U
عوارض
taxes
U
عوارض
taxed
U
عوارض
dues
U
عوارض
rating
U
میزان عوارض
rates and taxes
U
عوارض ومالیات
contour
U
عوارض زمین
tolls
U
عوارض راهداری
feature line
U
خط عوارض زمین
scatt
U
مالیات عوارض
ratings
U
میزان عوارض
imposition
U
عوارض فریب
rate of duty
U
نرخ عوارض
tolling
U
عوارض راهداری
customs duty
U
عوارض گمرکی
berthage
U
عوارض اسکله
terrain
U
عوارض زمین
wharfage
U
عوارض باراندازی
customs duties
U
عوارض گمرکی
terrain features
U
عوارض زمین
ratepayers
U
عوارض دهنده
byeffect
U
عوارض جانبی
toll
U
عوارض راهداری
ratepayer
U
عوارض دهنده
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
tollgate
U
محل پرداخت عوارض
river dues
U
عوارض استفاده از ابراهها
hydrography
U
ضبط عوارض ابی
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
contour map
U
نقشه عوارض نما
tollhouse
U
محل پرداخت عوارض
duty free
U
معاف از عوارض گمرکی
dutiable
U
مشمول مالیات و عوارض
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com