Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
locus standi
U
حق حضور در دادگاه یامجلس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subpoena
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaed
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenas
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
banc
U
جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
U
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet
U
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
manadamus
U
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet
U
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
writ
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
writs
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
attendance
U
حضور
attendances
U
حضور
in the presence of ...
U
در حضور ...
tendance
U
حضور
presence
U
حضور
non attendance
U
عدم حضور
tact
U
حضور ذهن
savoir faire
U
حضور ذهن
presentment
U
بیان حضور
presence of mind
U
حضور ذهن
in my presence
U
در حضور من
[حقوق]
before the jvdges
U
در حضور قاضی
non attandance
U
عدم حضور
non appearance
U
عدم حضور در
roll call
U
حضور و غیاب
attends
U
حضور داشتن
attending
U
حضور داشتن
attend
U
حضور داشتن
common sense
U
حضور ذهن
audiences
U
اجازه حضور
audience
U
اجازه حضور
in your presence
U
در حضور شما
immanency
U
حضور درهمه جا
immanence
U
حضور درهمه جا
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
immediacy
U
اگاهی حضور ذهن
presence
[of somebody]
U
حضور
[کسی]
[حقوق]
processes
U
تکلیف به حضور کردن
pluripresence
U
حضور در چند جا در یک زمان
ubiquity
U
حضور در همه جا در یک وقت
omnipresence
U
حضور در همه جا در ان واحد
absence of mind
U
عدم حضور ذهن
arrivals
U
حضور در خدمت فرستی
arrival
U
حضور در خدمت فرستی
coram judice
U
در حضور قاضی اصاع
call the roll
U
حضور و غیاب کردن
process
U
تکلیف به حضور کردن
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
to put in an appearance
U
حضور بهم رساندن
to make ones a
U
حضور بهم رساندن
to bring the matter before a court
[the judge]
U
دعوایی را در حضور قاضی آوردن
sit in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
libations
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
libation
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
show up
U
حاضر شدن حضور یافتن
bases boaded
U
ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
to bring somebody before the judge
U
کسی را در حضور قاضی آوردن
Is my presence absolutely necessary?
U
آیا حضور من لازم است؟
sit-ins
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
attendance of a doctor
U
حضور پزشک روی رینگ بوکس
recusancy
U
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
assists
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
to be in attendance
[at an event]
U
حضور داشتن
[در مراسمی ]
[اصطلاح رسمی]
bases empty
U
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
assisting
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
recusance
U
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
assist
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
your presence is requested
U
خواهشمند است حضور بهم رسانید
assisted
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
preconceptions
U
عقیده از قبل تشکیل شده حضور پیش از وقت
preconception
U
عقیده از قبل تشکیل شده حضور پیش از وقت
barristers
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
barrister
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
nonduty status
U
حالت یا وضعیت بدون کاری عدم حضور در سر خدمت معلق
nuncupative will
U
وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
time card
U
کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
two man rule
U
قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
court of law
U
دادگاه
courtrooms
U
دادگاه
court of justice
U
دادگاه
forums
U
دادگاه
courts
U
دادگاه
tribunal
U
دادگاه
forum
U
دادگاه
courthouses
U
دادگاه
tribunals
U
دادگاه
courthouse
U
دادگاه
courtroom
U
دادگاه
judgement seat
U
دادگاه
court
U
دادگاه
judgement hall
U
دادگاه
court division
U
دادگاه
court of appeal
U
دادگاه استیناف
district court
U
دادگاه بخش
judicial confession
U
اقرار در دادگاه
disciplinary tribunal
U
دادگاه انتظامی
court of appeal
U
دادگاه پژوهش
kangoroo court
U
دادگاه محلی
criminal court
U
دادگاه جنایی
court session
U
جلسه دادگاه
courts of appeal
U
دادگاه استان
court of appeal
U
دادگاه استان
courtroom
U
اطاق دادگاه
ushers
U
دربان دادگاه
ushering
U
دربان دادگاه
courtrooms
U
اطاق دادگاه
peace court
U
دادگاه بخش
per curium
U
به وسیله دادگاه
usher
U
دربان دادگاه
jurisdiction of the court
U
صلاحیت دادگاه
eyre
U
دادگاه سیار
court of province
U
دادگاه استان
municipal court
U
دادگاه شهرداری
municipal court
U
دادگاه داخلی
auto da fe
U
رای دادگاه
magistrates court
U
دادگاه جنحه
country court
U
دادگاه بخش
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
landesgericht
U
دادگاه ایالتی
martial court
U
دادگاه نظامی
circuit court
U
دادگاه استیناف
circuit court
U
دادگاه منطقهای
military tribunal
U
دادگاه نظامی
military court
U
دادگاه نظامی
court martial
U
دادگاه نظامی
assize court
U
دادگاه جنایی
courts of appeal
U
دادگاه استیناف
court of petty offences
U
دادگاه لغزش
beadle
U
منادی دادگاه
court of iquiry
U
دادگاه رسیدگی
court of grievances
U
دادگاه مظالم
court of first instance
U
دادگاه بدوی
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
court of first instance
U
دادگاه شهرستان
court of appeals
U
دادگاه استیناف
court material
U
دادگاه نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
provost court
U
دادگاه پادگانی
canonry
U
دادگاه شرع
kangaroo courts
U
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
U
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
kangaroo court
U
دادگاه پوشالی
writs
U
قرار دادگاه
kangaroo courts
U
دادگاه پوشالی
juvenile court
U
دادگاه نوجوانان
juvenile court
U
دادگاه اطفال
evoking
U
به دادگاه بالاتربردن
evokes
U
به دادگاه بالاتربردن
evoke
U
به دادگاه بالاتربردن
kangaroo courts
U
دادگاه غیرقانونی
juvenile courts
U
دادگاه اطفال
juvenile courts
U
دادگاه نوجوانان
writs
U
حکم دادگاه
courts of appeal
U
دادگاه پژوهش
bars
U
وکالت دادگاه
summary court
U
دادگاه بدوی
bar
U
وکالت دادگاه
warning
U
اخطاریه دادگاه
superior court
U
دادگاه عالی
superior court
U
دادگاه تمیز
court division
U
بخش دادگاه
rota
U
دادگاه کاتولیکی
rotas
U
دادگاه کاتولیکی
writ
U
حکم دادگاه
police forces
U
دادگاه پلیس
police force
U
دادگاه پلیس
writ
U
قرار دادگاه
decrees
U
قرار دادگاه
tribunals
U
دادگاه محکمه
police power
U
دادگاه پلیس
forums
U
دادگاه محکمه
petty session
U
دادگاه سیار
prsbytery
U
دادگاه شرعی
law courts
U
دادگاه قضایی
courts of inquiry
U
دادگاه تفتیش
Chief Justice
U
رئیس دادگاه
Chief Justices
U
رئیس دادگاه
receivership
U
امانت دادگاه
police court
U
دادگاه خلاف
ushered
U
دربان دادگاه
president of the court
U
رئیس دادگاه
decree
U
قرار دادگاه
decreed
U
قرار دادگاه
decreeing
U
قرار دادگاه
tribunal
U
دادگاه محکمه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com