Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fringe benefits
U
مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
advantages accruning from
U
مزایای حاصله
fringe benefit
U
مزایای شغلی
welfare benefits
U
مزایای رفاهی
authorized allowance
U
مزایا مزایای قانونی
underprivileged
U
محروم از مزایای اجتماعی واقتصادی
suspend
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
benefits payable to surviving dependents
U
مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
privileges and immunities
U
امتیازات
scoreboard
U
تابلوی امتیازات
board
U
تابلوی امتیازات
diplomatic privileges
U
امتیازات دیپلماتیک
scoreboards
U
تابلوی امتیازات
regalia
U
امتیازات سلطنتی
diplomatic privileges
U
امتیازات سیاسی
boarded
U
تابلوی امتیازات
university extension
U
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
apanage
U
امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
score
U
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored
U
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
evil favoured
U
طرف توجه دارای امتیازات
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
scores
U
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
assert oneself
U
حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
compilation
U
تالیف
compilations
U
تالیف
conflation
U
تالیف
the profession of letters
U
تالیف
copyrights
U
حق تالیف
copyright
U
حق تالیف
literary work
U
تالیف
literary property
U
حق تالیف
occupations
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
palating
U
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
postliminy or minium
U
حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
compile
U
تالیف کردن
map compilation
U
تالیف نقشه
compiles
U
تالیف کردن
syncretism
U
تالیف عقایدمختلف
authorship
U
تالیف و تصنیف
synthetism
U
تالیف گرایی
compiled
U
تالیف کردن
compiling
U
تالیف کردن
copyright
U
حق تالیف و تصنیف
copyrights
U
حق تالیف و تصنیف
writes
U
تالیف کردن
write
U
تالیف کردن
compiles
U
گرداوردن تالیف کردن
compile
U
گرداوردن تالیف کردن
compiled
U
گرداوردن تالیف کردن
essay
U
تالیف مقاله نویسی
compiling
U
گرداوردن تالیف کردن
coauthor
U
شریک در تالیف ونگارش
essays
U
تالیف مقاله نویسی
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
scissors and paste
U
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
lock out
U
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
preferentialism
U
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
pirated
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirate
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
pseudepigrapha
U
نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
queenconsort
U
زن پادشاه
sovereigns
U
پادشاه
potentates
U
پادشاه
Shahs
U
پادشاه
monarchs
U
پادشاه
potentate
U
پادشاه
rex
U
پادشاه
monarch
U
پادشاه
sovereign
U
پادشاه
constitutional monarch
U
پادشاه
kings
U
پادشاه
o king
U
ای پادشاه
head of state
U
پادشاه
our sovereingn
U
پادشاه
Shah
U
پادشاه
king
U
پادشاه
kingless
U
بی پادشاه
queen
U
زن پادشاه
queens
U
زن پادشاه
capitulation
U
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
oberon
U
پادشاه پریان
kingling
U
پادشاه کوچک
king of england
U
پادشاه انگلستان
regicide
U
قتل پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
regicides
U
قتل پادشاه
fit for a king
U
لایق پادشاه
kings palace
U
قصر پادشاه
kings palace
U
کاخ پادشاه
sign manual
U
امضا پادشاه
rial
U
پادشاه ملکه
aeolus
U
پادشاه تسالی یونان
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
his britannic majesty
U
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
regents
U
نماینده پادشاه رئیس
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
croesus
U
کراسوس : پادشاه یونان
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
lord lieutenant
U
نماینده پادشاه در ایالات
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
privy seal
U
مهر شخصی پادشاه
raja or rajah
U
راجه-امیریا پادشاه
regent
U
نماینده پادشاه رئیس
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
dauphiness
U
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
gordian
U
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
regius professor
U
استاد منصوب ازطرف پادشاه
kinglet
U
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
herod
U
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
they attended the king
U
ایشان درخدمت پادشاه بودند
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
priam
U
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dais
U
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
queen dowager
U
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
kingmaker
U
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
infante
U
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
empire
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
romulus
U
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
Georgian architecture
U
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
homage
U
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Desornamentado
U
[سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
koh i noor
U
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon
U
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
author
U
: نویسندگی کردن تالیف و تصنیف کردن
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
franchises
U
حق مخصوص
specific
U
مخصوص
especial
U
مخصوص
extra special
U
مخصوص
particular
U
مخصوص
francs
U
حق مخصوص
specifics
U
مخصوص
franchise
U
حق مخصوص
vest pocket
U
مخصوص
favourite
U
مخصوص
favorites
U
مخصوص
favourites
U
مخصوص
special
U
مخصوص
particulars
U
مخصوص
franc
U
حق مخصوص
aides-de-camp
U
اجودان مخصوص
aide-de-camp
U
اجودان مخصوص
idiosyncrasy
U
حال مخصوص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com