Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rightful
U
حقیقی دارای استحقاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
verisimilar
U
دارای فاهر حقیقی
substantive
U
دارای ماهیت واقعی حقیقی
many valued
U
دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
realistic deterrence
U
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
entitlement
U
استحقاق
title
U
استحقاق
titles
U
استحقاق
merit
U
استحقاق
merited
U
استحقاق
entitlements
U
استحقاق
desertless
U
بی استحقاق
unearned
U
بی استحقاق
merits
U
استحقاق
meriting
U
استحقاق
titles
U
استحقاق سند
desert
U
استحقاق سزاواری
deserts
U
استحقاق سزاواری
absence of right
U
عدم استحقاق
merits
U
لیاقت استحقاق
merit
U
لیاقت استحقاق
merited
U
لیاقت استحقاق
meriting
U
لیاقت استحقاق
entitlements
U
مورد استحقاق
deserting
U
استحقاق سزاواری
entitlement
U
مورد استحقاق
unearned
U
بیش از استحقاق
meritoriously
U
با داشتن استحقاق
title
U
استحقاق سند
deserves
U
استحقاق داشتن
meritoriousness
U
لیاقت استحقاق
deserve
U
استحقاق داشتن
indign
U
زننده بدون استحقاق
merits
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
deserves
U
لایق بودن استحقاق داشتن
deserve
U
لایق بودن استحقاق داشتن
merited
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
meriting
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
merit
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
genuine
U
حقیقی
unfeigned
U
حقیقی
truest
U
حقیقی
true
U
حقیقی
efective
U
حقیقی
truer
U
حقیقی
intrinsic
U
حقیقی
real
U
حقیقی
veracious
U
حقیقی
actual
U
حقیقی
genuine
U
حقیقی یا درست
natural person
U
شخص حقیقی
absolute magnitude
U
قدر حقیقی
true life
U
حقیقی وصحیح
interpolymer
U
همبسپار حقیقی
observed altitude
U
ارتفاع حقیقی
real time
U
زمان حقیقی
true resistance
U
مقدارمقاومت حقیقی
true variance
U
پراکنش حقیقی
down to earth
U
حقیقی واقعی
true copolymer
U
همبسپار حقیقی
true azimuth
U
گرای حقیقی
true course
U
راه حقیقی
true dip
U
شیب حقیقی
real memory
U
حافظه حقیقی
true heading
U
سمت حقیقی
ohmic valve
U
مقدارمقاومت حقیقی
down-to-earth
U
حقیقی واقعی
true mean
U
میانگین حقیقی
genuine
U
واقعی حقیقی
true north
U
شمال حقیقی
real storage
U
حافظه حقیقی
real address
آدرس حقیقی
real constant
U
ثابت حقیقی
true power
U
توان حقیقی
real function
U
تابع حقیقی
real gas
U
گاز حقیقی
true score
U
نمره حقیقی
real image
U
تصویر حقیقی
real numbers
U
اعداد حقیقی
real module
U
ضریب حقیقی
real number
U
عدد حقیقی
true
U
واقعی حقیقی
true
U
حقیقی کردن
truer
U
واقعی حقیقی
truest
U
واقعی حقیقی
true or real focus
U
کانون حقیقی
true value
U
مقدار حقیقی
actual movement
U
حرکت حقیقی
actual resistivity
U
مقاومت حقیقی
real power
U
توان حقیقی
true wind
U
باد حقیقی
truest
U
حقیقی کردن
truer
U
حقیقی کردن
trueness
U
بی ریایی حقیقی
euciliate
U
مژه داران حقیقی
real numbers
U
اعدد حقیقی
[ریاضی]
real number
U
عدد حقیقی
[ریاضی]
real-valued function
U
تابع حقیقی
[ریاضی]
brake horsepower
U
توان حقیقی مهاری
actual maximum flowline
U
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
particle density
U
وزن مخصوص حقیقی
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
apparent horizon
U
افق حقیقی نقاط
live exercise
U
تمرین رزمی حقیقی
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
true or sternal ribs
U
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
axioms
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axiom
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
unsigned real number
U
عدد حقیقی بدون علامت
dative
U
حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
developed muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
real analytic function
U
تابع تحلیلی
[حقیقی]
[ریاضی]
acoelous
U
بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
real absolute value function
U
تابع حقیقی قدر مطلق
[ریاضی]
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
approximations
U
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
oafs
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
approximation
U
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
oaf
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
U
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
gyrocompass
U
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
You deserve it.
U
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
true convergence
U
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
x scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
antedate
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
nap side
U
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
chemical wash
U
کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
true horizon
U
افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
footy
U
دارای پا
glochidiate
U
دارای مو
trilinear
U
دارای سه خط
iodic
U
دارای ید
bilabiate
U
دارای دو لب
three legged
U
دارای سه پا
fraught with
U
دارای
three-legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
reversioner
U
دارای حق رجوع
hexameter
U
دارای شش وزن
reboant
U
دارای واکنش
aluminous
U
دارای زاج
antithetic
U
دارای ضد ونقیض
binocular
U
دارای دو چشم
self abnegating
U
دارای کف نفس
hearted
U
دارای قلب ...
sabulous
U
دارای شن ریزه
divan
U
دارای دوفرفیت
binuclear
U
دارای دو هسته
amphibolic
U
دارای دو معنی
strontic
U
دارای استرونیوم
bipartite
U
دارای دوقسمت
binucleate
U
دارای دو هسته
legitimate
U
دارای حق مشروع
legitimated
U
دارای حق مشروع
legitimates
U
دارای حق مشروع
legitimating
U
دارای حق مشروع
overlapping
U
دارای اشتراک
bisulcate
U
دارای دوشکاف
lippy
U
پر رو دارای لب اویزان
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
flabby
U
دارای عضلات شل
biramous
U
دارای دو شاخه
sulfureous
U
دارای گوگرد
rugose
U
دارای رکه
lobate
U
دارای نرمه
mammilate
U
دارای پستان
lobated
U
دارای نرمه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com