Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
as a matter of fact
U
حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in point of fact
U
خوب بخواهید بدانید
The fact of the matter is. . . . . . .
U
حقیقت امر اینست که ...
in point of fact
U
حقیقت امر اینست که
respondeat superior
U
مسئوولیت را از امر بخواهید
you must know
U
باید بدانید
It is yours the asking.
U
اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
you must a for that conduct
U
باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
you must know this
U
شما باید این مطلب را بدانید
you ought to know better
U
شما باید بهتر از این بدانید
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
U
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
pragmatism
U
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
here it is
U
اینست
strange to say
U
یک چیزغریب اینست
it is our pleasure to
U
اراده ما اینست که
it is only his way
U
حالش اینست
it is because
U
برای اینست که
it is my wish that
U
میل من اینست که
it is my wish that
U
خواهش من اینست که
it is habitual with me to....
U
خویاعادت من اینست
the remedy lies in this
U
چاره ان اینست
the mischief of it is that'
U
خرابی ان اینست که
here is my book
U
اینست کتاب من
iam of the opinion that
U
نظر من اینست که
he thinks to deceive you
U
قصدش اینست شمارابفریبد
The fact is that…
U
قدر مسلم اینست که ...
This is mainly because ...
U
دلیل اصلی آن اینست که ...
She loves to have a lot of doges .
U
عاشق اینست که سگ نگاهدارد
my recollectio of it is
U
انچه من بیادمی اورم اینست
we make it a rule to
U
قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
i am nat my last shifts
U
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
imeant that he is kind
U
مقصودم اینست که ادم مهربانی است
Every one is supposed to know to read and write .
U
فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
The moral point of this story is that…
U
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
If this is your problem , it is no problem , it is no problem .
U
اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
judy
U
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
actually
U
در حقیقت
to be sure
<adv.>
U
در حقیقت
reality
U
حقیقت
in sooth
U
در حقیقت
realities
U
حقیقت
in reality
U
در حقیقت
in truth
U
در حقیقت
facts
U
حقیقت
fact
U
حقیقت
truth
U
حقیقت
indeed
[admittedly]
<adv.>
U
در حقیقت
acted
U
حقیقت
admittedly
<adv.>
U
در حقیقت
yea
U
در حقیقت
act
U
حقیقت
truths
U
حقیقت
shoe is on the other foot
<idiom>
U
برخلاف حقیقت
truthful
<adj.>
U
راست
[با حقیقت]
the face remains
U
حقیقت همانست
To speak the truth.
U
حقیقت را گفتن
the f.of the matter
U
حقیقت امر
verism
U
حقیقت گرایی
truthless
U
عاری از حقیقت
thing in itself
U
حقیقت غایی
tell the truth
U
حقیقت را گفتن
suppressio veri
U
کتمان حقیقت
tao
U
حقیقت طریقت
hold up
<idiom>
U
اثبات حقیقت
reserves
U
کتمان حقیقت
unreality
U
عدم حقیقت
matter of fact
U
حقیقت امر
axioms
U
حقیقت اشکار
matter-of-fact
U
حقیقت امر
axiom
U
حقیقت اشکار
factual
U
حقیقت امری
verity
U
صحت حقیقت
verities
U
صحت حقیقت
approving truth
U
حقیقت مسلم
erroneousness
U
عدم حقیقت
reserving
U
کتمان حقیقت
untruthful
U
خلاف حقیقت
oversoul
U
حقیقت مطلق
factually
U
حقیقت امری
half truth
U
حقیقت ناقص
understatements
U
کتمان حقیقت
reserve
U
کتمان حقیقت
understatement
U
کتمان حقیقت
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
understate
U
حقیقت را افهار نکردن
understated
U
حقیقت را افهار نکردن
Nothing hurts like the truth.
U
حقیقت تلخ است
in the wrong
<idiom>
U
اشتباه ،درستی حقیقت
disabused
U
از حقیقت اگاه کردن
veritable
U
قابل اثبات حقیقت
untruths
U
خلاف حقیقت کذب
falsi crimen
U
مخفی کردن حقیقت
untruth
U
خلاف حقیقت کذب
That's not so!
U
این حقیقت ندارد!
understates
U
حقیقت را افهار نکردن
understating
U
حقیقت را افهار نکردن
disabuse
U
از حقیقت اگاه کردن
that is about the size of it
U
حقیقت امراین است
disabusing
U
از حقیقت اگاه کردن
veridical
U
از روی حقیقت گویی
principle
U
حقیقت مبادی واصول
disabuses
U
از حقیقت اگاه کردن
truth drug
U
داروی کشف حقیقت
apodictic
U
شامل یا مستلزم بیان حقیقت
axiom
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
apodeictic
U
شامل یا مستلزم بیان حقیقت
realism
U
مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
low dwon
U
حقایق امر اصل حقیقت
smoke out
<idiom>
U
درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
I know it for a fact.
U
این یک حقیقت مسلم است
actions
U
در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action
U
در حقیقت آن منو انتخاب میشود
axioms
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
mincingly
U
با احتیاط با فرو گذاری حقیقت
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
to raise a dust
U
اب راگل الودکردن حقیقت راپنهان کردن
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
to thrash out the truth
U
حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
The truth was known to no one other than himself.
U
هیچ کس به غیر از خود او
[مرد]
حقیقت را نمی دانست.
systematic theology
U
بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
abram's law
U
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
power function
U
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
individualism
U
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
pareto distribution
U
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
quantity equation
U
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com