English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
assert oneself U حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postliminy or minium U حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
privileges and immunities U امتیازات
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
boarded U تابلوی امتیازات
scoreboards U تابلوی امتیازات
scoreboard U تابلوی امتیازات
board U تابلوی امتیازات
regalia U امتیازات سلطنتی
diplomatic privileges U امتیازات دیپلماتیک
apanage U امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
evil favoured U طرف توجه دارای امتیازات
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
jurisprudence U حقوق
stipend U حقوق
stipends U حقوق
rights U حقوق
laws U حقوق
laws U حق حقوق
law U حقوق
law U حق حقوق
jus U حقوق
duties U حقوق
civil U حقوق
pay check U چک حقوق
salary U حقوق
pay U حقوق
salaries U حقوق
pays U حقوق
paying U حقوق
underpay U کم حقوق دادن
criminal low U حقوق جنایی
customs duties U حقوق گمرکی
criminal law U حقوق جزا
custom duties U حقوق گمرکی
criminal low U حقوق جزا
substantive law U حقوق ذاتی
foreign law U حقوق خارجی
family law U حقوق خانواده
faculty of law U دانشکده حقوق
droppage U کسر حقوق
written laws U حقوق مدون
sources law U منابع حقوق
detention of pay U ضبط حقوق
customs tariff U حقوق گمرکی
customs dutios U حقوق گمرکی
vindication of rights U استیفای حقوق
business law U حقوق تجارت
breach right U تجاوز به حقوق
basic pay U حقوق اصلی
basic pay U اصل حقوق
wage earners U حقوق بگیران
woman's rights U حقوق نسوان
annuitant U حقوق بگیر
take-home pay U حقوق خالص
administrative law U حقوق اداری
child law U حقوق کودک
civi law U حقوق مدنی
wage bill U لیست حقوق
constitutional law U حقوق اساسی
conjugal rights U حقوق زناشویی
conjugal rights U حقوق زوجیت
comparative low U حقوق تطبیقی
comparative law U حقوق تطبیقی
law faculty U دانشکده حقوق
commercial law U حقوق تجارت
civil low U حقوق مدنی
lawfaculty U دانشکده حقوق
preventive justice U حقوق تامینی
maritime law U حقوق دریایی
property rights U حقوق مالکیت
marital rights U حقوق شوهری
leave with pay U مرخصی با حقوق
school of law U دانشکده حقوق
public law U حقوق عمومی
law of treaties U حقوق معاهدات
law of the staple U حقوق تجارت
matrimonial rights U حقوق زناشویی
money income U مزد و حقوق
political rights U حقوق سیاسی
private law U حقوق خصوصی
theory of law U فلسفه حقوق
philosophy of law U فلسفه حقوق
personal right U حقوق شخصی
personal right U حقوق فردی
pay order U سندپرداخت حقوق
old age pension U حقوق بازنشستگی
natural law U حقوق طبیعی
municipal law U حقوق داخلی
pay roll U لیست حقوق
money list U لیست حقوق
law of obligations U حقوق تعهدات
law merchant U حقوق تجارت
in my presence U در حضور من [حقوق]
rights of throne U حقوق سلطنت
indisputable rights U حقوق ثابته
salary increase U افزایش حقوق
indefeasible rights U حقوق پا برجا
import duty U حقوق واردات
salary increase U اضافه حقوق
harbour dues U حقوق بندر
half pay U حقوق ناتمام
gentlemen of the robe U حقوق دانها
gentleman of the long robe U حقوق دان
islamic law U حقوق اسلامی
jurisconsult U حقوق دان
jurisprudent U حقوق دان
labour law U حقوق کار
quayage U حقوق بندری
regular salary U حقوق دائمی
regular salary U حقوق ثابت
retired pay U حقوق بازنشستگی
l.l.d U دکتر در حقوق
keelage U حقوق بندری
jus gentium U حقوق ملتها
jus cipile U حقوق مدنی رم
jus cipile U حقوق مدنی
retiring pension U حقوق بازنشستگی
full pay U حقوق تمام
barrister U حقوق دان
salaried U حقوق بگیر
enfranchisement U اعطای حقوق
bill of rights U اعلامیه حقوق
He was put on trial. U او محاکمه شد. [حقوق]
common-law U حقوق عرفی
salaried U دارای حقوق
jurisprudence U حقوق الهی
barristers U حقوق دان
pension U حقوق بازشنستگی
equities U تساوی حقوق
jurisprudence U فلسفه حقوق
common-law U حقوق غیرمدون
equity U تساوی حقوق
law U حقوق عدالت
stipendiary U حقوق بگیر
laws U علم حقوق
penal code U حقوق جزا
penal codes U حقوق جزا
import tariff U حقوق واردات
common law U حقوق عرفی
stipendiaries U حقوق بگیر
human rights U حقوق بشر
customs duty U حقوق گمرکی
law U علم حقوق
import charge U حقوق واردات
common law U حقوق غیرمدون
laws U حقوق عدالت
civil rights U حقوق مدنی
export tariff U حقوق صادرات
civil rights U حقوق اجتماعی
compensation U حقوق و مزد
civil law U حقوق مدنی
statutory U حقوق مدون
due U سر رسد حقوق
vindication U استیفای حقوق
pensions U حقوق بازشنستگی
export duty U حقوق صادرات
payroll U لیست حقوق
emolument U معونت حقوق
salary U حقوق دادن
emoluments U معونت حقوق
salaries U حقوق دادن
compensations U حقوق و مزد
export charge U حقوق صادرات
accession U الحاق حقوق
plea bargain U توافق مدافعه [حقوق]
out law U از حقوق بی بهره کردن
fornication U زنا [دین] [حقوق]
law of succession U حقوق ارث و وصیت
nonpay status U وضعیت قطع حقوق
alimony suit U ادای نفقه [حقوق]
money list U لیست پرداخت حقوق
pay roll U لیست پرداخت حقوق
law of nations U حقوق بین الملل
feminist U طرفدار حقوق زنان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com