Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sole selling right
U
حقوق فروش انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oligapoly
U
فروش نیمه انحصاری
monopolies
U
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly
U
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
patenting
U
انحصاری
patents
U
انحصاری
patented
U
انحصاری
monopolistic
U
انحصاری
merest
U
انحصاری
patent
U
انحصاری
mere
U
انحصاری
sole right
U
حق انحصاری
exclusive
U
انحصاری
sole
U
انحصاری
soles
U
انحصاری
preemptive
U
قبضهای انحصاری
market trust
U
بازار انحصاری
patents
U
دارای حق انحصاری
monopolist
U
سیاست انحصاری
exclusive or
U
یای انحصاری
monopoly power
U
قدرت انحصاری
monopolistic competition
U
رقابت انحصاری
monopoly bank
U
بانک انحصاری
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
monopoly output
U
تولید انحصاری
monopoly position
U
موقعیت انحصاری
monopoly price
U
قیمت انحصاری
monopoly restriction
U
محدودیت انحصاری
sole
U
تنها انحصاری
sole agent
U
نماینده انحصاری
patent
U
دارای حق انحصاری
soles
U
تنها انحصاری
patented
U
دارای حق انحصاری
restricted
U
مقیدالتداول انحصاری
patenting
U
دارای حق انحصاری
patented
U
انحصاری به ثبت رساندن
patent
U
انحصاری به ثبت رساندن
patents
U
انحصاری به ثبت رساندن
exclusive or cate
U
دریچه یای انحصاری
monopolizes
U
امتیاز انحصاری گرفتن
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
patenting
U
انحصاری به ثبت رساندن
sole arbitrator
U
حکم یا داور انحصاری
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
patent right
U
حق انحصاری ثبت شده
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
monopolizing
U
امتیاز انحصاری گرفتن
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
monopolized
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised
U
امتیاز انحصاری گرفتن
exclusive economic zone
U
منطقه اقتصادی انحصاری
monopolization
U
گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
patent law
U
قانون ثبت انحصاری اختراعات
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
sole tenant
U
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patented
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery
U
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
copyright
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
patenting
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
law
U
حقوق
laws
U
حق حقوق
law
U
حق حقوق
laws
U
حقوق
stipend
U
حقوق
pay check
U
چک حقوق
civil
U
حقوق
duties
U
حقوق
jurisprudence
U
حقوق
stipends
U
حقوق
rights
U
حقوق
pay
U
حقوق
paying
U
حقوق
pays
U
حقوق
salaries
U
حقوق
salary
U
حقوق
jus
U
حقوق
property rights
U
حقوق مالکیت
public law
U
حقوق عمومی
law of obligations
U
حقوق تعهدات
take-home pay
U
حقوق خالص
quayage
U
حقوق بندری
rights of throne
U
حقوق سلطنت
indefeasible rights
U
حقوق پا برجا
woman's rights
U
حقوق نسوان
retiring pension
U
حقوق بازنشستگی
retired pay
U
حقوق بازنشستگی
written laws
U
حقوق مدون
breach right
U
تجاوز به حقوق
import duty
U
حقوق واردات
regular salary
U
حقوق ثابت
regular salary
U
حقوق دائمی
child law
U
حقوق کودک
commercial law
U
حقوق تجارت
civi law
U
حقوق مدنی
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
comparative low
U
حقوق تطبیقی
conjugal rights
U
حقوق زوجیت
conjugal rights
U
حقوق زناشویی
constitutional law
U
حقوق اساسی
common-law
U
حقوق غیرمدون
common-law
U
حقوق عرفی
law of treaties
U
حقوق معاهدات
law of the staple
U
حقوق تجارت
civil low
U
حقوق مدنی
vindication
U
استیفای حقوق
private law
U
حقوق خصوصی
preventive justice
U
حقوق تامینی
common law
U
حقوق غیرمدون
salary increase
U
افزایش حقوق
pensions
U
حقوق بازشنستگی
keelage
U
حقوق بندری
islamic law
U
حقوق اسلامی
l.l.d
U
دکتر در حقوق
labour law
U
حقوق کار
sources law
U
منابع حقوق
civil rights
U
حقوق مدنی
civil rights
U
حقوق اجتماعی
enfranchisement
U
اعطای حقوق
salaried
U
حقوق بگیر
salaried
U
دارای حقوق
jus cipile
U
حقوق مدنی
jurisprudent
U
حقوق دان
pension
U
حقوق بازشنستگی
jurisconsult
U
حقوق دان
jus cipile
U
حقوق مدنی رم
jus gentium
U
حقوق ملتها
emolument
U
معونت حقوق
jurisprudence
U
فلسفه حقوق
emoluments
U
معونت حقوق
substantive law
U
حقوق ذاتی
jurisprudence
U
حقوق الهی
underpay
U
کم حقوق دادن
civil law
U
حقوق مدنی
administrative law
U
حقوق اداری
law merchant
U
حقوق تجارت
annuitant
U
حقوق بگیر
basic pay
U
اصل حقوق
basic pay
U
حقوق اصلی
vindication of rights
U
استیفای حقوق
wage bill
U
لیست حقوق
wage earners
U
حقوق بگیران
salary increase
U
اضافه حقوق
law faculty
U
دانشکده حقوق
compensations
U
حقوق و مزد
statutory
U
حقوق مدون
penal codes
U
حقوق جزا
due
U
سر رسد حقوق
penal code
U
حقوق جزا
laws
U
علم حقوق
accession
U
الحاق حقوق
laws
U
حقوق عدالت
law
U
علم حقوق
compensation
U
حقوق و مزد
law
U
حقوق عدالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com